معرفی باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن: سینما چیست؟ یک عشق آنارشیستی!

 

 

 

ژان لوک گدار را  امروزه رادیکالترین، سیاسی‌ترین و آوانگاردترین کارگردان تاریخ سینما می‌نامند، کسی که در هر اثرش سینما را به شکلی متفاوت به جامعه بشری عرضه کرد. در دهه 1980 شروع به ساخت اثری کرد که تولید آن تا پایان دهه 90 به طول انجامید. اثری که امروزه به سندی بر موجودیت سینما و نیز چالشی بزرگ برای مفهوم آن است. "تاریخ‌های سینما"(1998) و یا "سرگذشت سینما" به عبارتی وصیت‌نامه سینما از سوی یک باستان‌شناس سینما است. همچنان‎که گدار در مصاحبه‌ای خبر از مرگ سینما می‌دهد و عنوان می‌کند که سینما با گریفیث آغاز شد و با کیارستمی به پایان رسید. «عنوان فیلم، دربردارنده‌ی نوعی نمودار از رویکرد واسازنده/برسازنده‌ی شاعرانه فیلم است. این عنوان در ظاهر به معنای تاریخ سینما با های بین دو هلال است، که به شکلی غیرمستقیم حاوی این نکته است که گویی بیش از یک تاریخ سینما وجود دارد»(1).

 

ژان لوک گدار

 

گدار با فیلم ویدئویی تاریخ‌های سینما نشان می‌دهد که به دلیل اینکه سینما، با تصاویر سخن می‎گوید، به عبارتی دیگر سینما چیزی جز تصویر نیست بنابراین قلمی که از تاریخ سینما می‌نویسد بایستی از جنس تصاویر باشد. امروزه با نگاهی حتی اجمالی به کارنامه ژان لوک گدار، می‌توان به جرأت از او به عنوان یک باستان‌شناس یاد کرد، باستان‌شناسی که نه تنها در پی کشف رموز نور و سایه‌های اطراف آن است بلکه به کشف رموز بسیار نهان تاریخ بشری پرداخته است. عنوان کتاب باستان‌شناسی یک قرن و خاطره یک قرن، که در واقع حاصل گفتگوی یوسف اسحاق‌پور با ژان لوک گدار است، بهترین لقب برای سینما و سینمای ژان لوک گدار است.

 

 

باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن در ظاهر به شکل یک گفتگوی معمولی است، در حالی‎‎که حاصل گفتگوی این دو به یکی از زیباترین مباحث هنری بدل شده است. یوسف اسحاق‌پور که در مقام یک پرسشگر قرار می‌گیرد یکی از مهمترین و معتبرترین چهره‌ها در حوزه هنر و فلسفه است که در ایران هم آثاری همچون بر مزار صادق هدایت و سینما ترجمه باقر پرهام است. اسحاق‌پور همواره در تلاش بوده است که سینما را از طریق مباحث دیگری همچون سیاست، ایدئولوژی و فلسفه مورد واکاوی قرار دهد. «هنر در بزرگترین بخش عمر خویش تا امروز نوعی کاربرد مذهبی و سیاست داشته است... سینما به سرعت به چیزی تبدیل شده است که نوید دهنده جشن و افسون است و در ضمن کارکردی سیاسی و ایدئولوژیکی هم دارد(2)

 

موج نوی سینمای فرانسه یک تفاوت عمده با دیگر موج‌های سینما در کشورهای دیگر دارد، در واقع غیرمتعارف بودن و پیشرو بودن آن به دلیل همین تفاوت است. سینماگران این موج نو از لحاظ ذهنی نزدیکی بسیاری با فلسفه و ادبیات داشتند. علاوه بر نزدیکی ذهنی افرادی که در مقوله‌هایی همچون فلسفه و ادبیات صاحب‌نام بودند رابطه‌ای دوستی با این فیلمسازان داشتند همچنان‎که تقریبا می‌توان موج نوی سینما را در کنار رمان نو فرانسه قرار داد. از همین روست که گفتگوی گدار و اسحاق پور تنها سینمای گدار و حتی سینما را در بر نمی‌گیرد.

 

و اما چرا خاطره یک قرن؟ سینما حاصل رسیدن انسان به یکی از رؤیاهایش می‌باشد رویایی وسیع‌تر از رویای پرواز. سینما توان این را داشت که به تنهایی بسیاری از آرزوهای انسان را جامه عمل بپوشاند. در واقع سینما همان آرزوی شکستن مرزها و حصارها توسط بشر است در واقع سینما که به خاطره یک قرن بدل شده است حاصل یک رویای آنارشیستی است. گدار از اولین اثر تا آخرین اثرش تا به امروز هر جا که توانسته است سوالی را مطرح کرده است و آن سؤالی که گدار به ساده‎ترین شکل در یکی از آثارش به آن پاسخ می‌گوید.

سینما چیست؟ گدار در فیلم شاه‌لیر فندکی را در برابر تصاویر روشن می‎کند و می‎گوید این سینماست. چنین اندیشه‌ای درباره سینما است که گدار و اسحاق‌پور را به چنین گفتگویی ترغیب کرده، هر چند ظاهر این گفتگو بیشتر پیرامون فیلم تاریخ‌های سینما است. گدار و تا حدودی اسحاق‌پور به پایان سینما اعتقاد دارند قرن بیستمی که در سینما به تصویر کشیده می‌شود و سینمایی که در این قرن حضور دارد از آن آرمان‎های خود -که همان قدرت جادویی است- دور شده‌اند و در عین حال تکنولوژی که در حال نابودی سینماست -به دلیل عنصر تکثیر- این توان را به سینما می‎دهد که به شکلی از خود و زندگی نامه خود بگوید.

«تاریخ‌های سینما به سبب تکنیک‌های جدید به سینما امکان بایگانی تاریخش را می‌دهند، سینما موزه تصویری خودش می‌شود»(3).

این جمله اسحاق‌پور یادآور گفته‌ی گدار است که کتاب با آن شروع می‌شود: «ما در موزه به دنیا آمده‌ایم، در هر حال موزه موطن ماست...»(4)

 ژان لوک گدار

«باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن(کاوشی در پیشینه‌ی سینما)» که توسط خانم مریم عرفان ترجمه شده است، در زمستان 1388 توسط نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب حاوی مقدمه مترجم انگلیسی، بخش اول، بخش دوم، یادداشت‌هایی در باب تفاوت معنایی "Histoire(تاریخ و تداعی داستان) و مشتقات آن در ارتباط با واژه‌های Beau(زیبایی) و Art(هنر) و نام‌نامه است. بخش اول شامل گفتگوی گدار و اسحاق‌پور است با عنوان‎هایی همچون سینما، صورت فلکی و طبقه‌بندی،  زاویه و مونتاژ، ویدئو و امکان روایت تاریخ سینما، تاریخ‌های سینما: فیلم‎ها و کتاب‎ها، تاریخ عشق، چشم و نگاه، سینما چه می‌تواند بکند؟ ... . این کتاب اثبات می‌کند که چگونه یک گفتگو ساده ولی تخصصی می‌تواند به یک کلاس درس بدل شود. کلاسی که در آن سینما را بهانه می‌کند تا به مهمترین مباحث هنری، ادبی، سیاسی مذهبی و دیگر مقوله‎هایی که ذهن بشر را احاطه کرده است، بپردازد.

 

در بخش دوم اسحاق‌پور گدار را دستمایه قرار می‌دهد تا به سینمایی مدرن و نیز زندگی‌ای که جامعه مدرن به ارمغان آورد بپردازد و در خلال آن نگاهی به وجوه مختلف سینمای گدار داشته باشد. و آخرین قسمت سخنی است درباب عنوان فیلم گدار که همان تاریخ‌های سینماست که به شکلی موشکافانه این عنوان پرمعنی و در عین حال مبهم مورد تحلیل قرار دهد. ترجمه خانم عرفان کمک شایانی می‌کند تا مباحث سنگینی که مطرح می‌شود به سادگی برای مخاطب هضم شود.

 

اسحاق‌پور که در سال 1318 در تهران به دنیا آمد و تحصیلاتش را در زمینه هنر و فلسفه در فرانسه به پایان برده است، مدام با نگاهی به فیلم تاریخ‌های سینما به حضور ویدئو در این عصر و به خصوص در آثار گدار اشاره می‌کند تا جایی که می‌گوید:« ویدئو، به یک معنا به مفهوم پایان سینماست» ولی گدار به تفاوت‌های سینما و ویدئو می‌پردازد و اذعان می‌کند که ویدئو از سینما آمده است و برخی قابلیت‌های ویدئو همچون برهم‌نهی را برمی‌شمارد که سینما( برای ساخت تاریخ‌های سینما) توان چنین کارهایی را ندارد(5).

 

باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن تلاشی ستودنی‌ست از سوی اساتیدی‌ست که سینما را از کوچکترین ذره‌اش تا والاترین درجه از توانش در دگرگون‌سازی آینده بشریت مورد ارزیابی قرار می‎دهند. در واقع این کتاب و نیز فیلم تاریخ‌های سینمای گدار داستان یک عشق است. عشق به نور و تصاویری که روزی امید می‌رفت جاودانگی انسان را سبب شود، ولی اکنون حاصل کاوش‌های یک باستان‌شناس به جایی رسیده است که خبر از مرگ این عشق بدهد و با سرگشتگی در انبوه تولیداتِ خویش ‌بگوید عشق اول فقط یک خاطره بود، خاطره یک قرن.

 

«باستان‌شناسی سینما و ...» که بیشتر مباحثش پیرامون مفاهیم کلیدی سینما همچون واقعیت، تصویر واقعیت، واقعیتِ تصویر، مونتاژ، زمان در سینما و نیز قدرت ویدئو در عصر امروزه مخاطب را ترغیب می‌کند که بار دیگر به سینما بازگردد و تاریخ آن را مرور کند، و علاوه بر تحقیق در زمینه قدرت سینما، ریشه آن را در درون خود جستجو کند اما نه به وسیله کتب تاریخ بلکه با یاری تصاویر.  همچنانکه یوسف اسحاق‌پور می‌گوید: «من فکر می‌کنم تنها سینما می‌تواند خودش را روایت کند»(6).

 

 

 

1. باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن( گفتگوی ژان لوک گدار و یوسف اسحاق‌پور). مریم عرفان. نشر چشمه.1388.ص10.
2. سینما. اسحاق‌پور، یوسف. پرهام، باقر. نشر و پژوهش فرزان. 1383. ص3

3. همان. ص88.

4. باستان‌شناسی سینما و خاطره یک قرن( گفتگوی ژان لوک گدار و یوسف اسحاق‌پور). مریم عرفان. نشر چشمه. 1388.ص59

5. همان. ص32

6. همان. ص37

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر