روایت تضاد بین نسلی؛ درباره‌ی نمایش «گون گولا»

نمایش گون گولا

 

نمایش "گون گولا" از 15 تیر الی 8 مرداد 93 به نویسندگی و کارگردانی اشکان صادقی در تماشاخانه‌ی استاد انتظامی روی صحنه رفت و اخیراً در قالبِ نمایشنامه‌خوانی مجدداً اجرا شد. این اثر، روایت تروماهایی ژرف در فرهنگ ماست، رنج‌ها و زخم‌های آشنایی که روح عاصی هر انسانِ تفاوت طلبی را در بافتار یکسان‌ساز و تفاوت‌ستیزِ عرف‌های رایج آزرده است. روایتی که سطح کمیک آن به‌غایت مخاطب را می‌خنداند، اما نه خنده‌ای که پس از آن به آرامش درافتید، بلکه خنده‌ای که پس از آن با پرتاب شدن به خاطره‌ی تجربه‌های تلخ خویش یا دیگری به ناگهان در تلخیِ بغضی عمیق فرو روید. تلخی بغضی که اگرچه آغازگاهش دیالوگ‌ها یا اَکت‌های کمیک بود اما انجامش جز واقعیتی تراژیک نیست.


این روایت با چالش‌های مدام میان چهار کاراکتر اصلی آن یعنی مادر پیر (بی‌بی ناز)، مرد جوان، دختر همسایه و همکار مرد جوان پیش می‌رود. مرد جوان، وقت و سرنوشتش را پای هنر گذاشته است. شعر می‌نویسد، رقاص باله بوده است، عاشق فیلم و تئاتر است، با فلسفه زندگی می‌کند و همرنگ دیگران بودن را نمی‌خواهد یا نمی‌تواند. مادر پیر به دلیل زخم دیدن از شوهرش، عاطفه‌ی دوگانه‌ی علاقه/نفرت به مردها را یدک می‌کشد و برعکسِ پسرش، جز با سنت‌های آبرومند و سبک زندگی متعارف با چیز دیگری کنار نمی‌آید. او که جوانیِ خود را در دوران پیش از انقلاب گذرانده و پیشینه‌ی طبقاتی‌اش به تکنوکرات‌های اداری می‌رسد تنها استخدام شدن و تشکیل خانواده‌ای موفق را به‌مثابه پیشرفت و سعادت می‌شناسد؛ اما همان‌قدر که ارزش‌ها و هنجارهای محافظه‌کارانه، زندگی پیرزن را پیش می‌برند، زندگی فرزند بر اساس ارزش‌های آرمانی استوار گردیده است. این دو به‌مثابه دونیروی متضاد در مقابل یکدیگر قرارگرفته‌اند؛ «هنر، تعالی و طردشدگی» در فرزند و «سنت، آبروداری و سبک زندگی متعارف» در مادر متجلی شده است.

 

فایل کامل مقاله را از زیر دانلود کنید

درباره نویسنده :
وحید میره‌بیگی
نام نویسنده: وحید میره‌بیگی

تحصیلات: دانشجوی جامعه شناسی سیاسی
زمینۀ پژوهش: جامعه شناسی هنر(فیلم و تیاتر، نقاشی، ادبیات)