آناهیتا: شکوه آبکی


علیرضا طاهرخانی

 

عزیز الله حمید نژاد بیشتر با ساخت فیلم‎های جنگی شهره است تا ساخت فیلم‎هایی در ژانرهای دیگر. با نگاهی به آثار او می‎توان به این نتیجه رسید که او در انتخاب سوژه‎های خاص خوب عمل می‎کند و آن‎ها را خوب پرورش می‎دهد، همان کاری که در هور در آتش و خصوصا در اشک سرما از او دیده بودیم.

 

شهاب حسینی و میترا حجار در آناهیتا 

آناهیتا از سوژه‎ی خاصی در سینمای ایران سود می‎برد، که پیش‎تر کمتر اثری در ژانر خود را دیده‎ایم، یا بهتر اینکه ندیده‎ایم. فیلم بر اساس تحقیقی که دانشمندی ژاپنی انجام داده پیش می‎رود . این نکته‎ی مثبت فیلم است که دارای سوژه‎ای علمی است و اتفاقات آن را علم و دانش رغم می‎زنند و درام داستان حول آن شکل می گیرد.

علاوه بر سوژه‎ی اصلی، فیلم از دو شاخه‎ی فرعی داستانی دیگر برای شکل گیری استفاده می‎کند. پاشنه‎ی آشیل فیلم همین جاست. این شاخه‎های فرعی و داستانک‎ها به نوعی هم به فیلم کمک می‎کنند و هم به آن ضربه می‎زنند. اگر قرار بود که شاخ و برگ‎هایی که به سوژه‎ی اصلی داده شده از آن حذف می‎شد فیلم در حد مستندی ناقص (به چرایی ناقص بودن مستند در ادامه اشاره می‎کنم) باقی می‎ماند ، اما با اضافه کردن این شاخ و برگ‎ها ، درام حول قصه‎ای مستند ایجاد می‎شود و می‎تواند کمک کند تا فیلم روایت کامل‎تری داشته باشد و از صرف یک فیلم مستند علمی تجربی خارج شود. راه کار اصلی برای این گونه فیلم‎ها همین است، اما باید به درستی از آن‎ها استفاده شود تا به بدنه‎ی اصلی فیلم لطمه‎ای وارد نشود.

 

پوریا پورسرخ و میترا حجار در اناهیتا 

1 ـ داستانی که در آن به رابطه‎ی بهنام و خورشید پرداخته می‎شود، اساس و پایه‎ی منطقی برای قرار گرفتن در فیلمی با سوژه‎ی آناهیتا را ندارد و خود می‎تواند جداگانه سوژه‎ی مناسب برای ساخته شدن تله فیلم یا فیلمی اکشن و پلیسی باشد که مشابه آن را کم نداشتیم. خصوصا اینکه این رابطه با مجهول‎های فراوانی رو به رو باشد و شکل نگیرد و نتواند به فیلم کمک کند.

آناهیتا از نظر اطلاعات، حجم زیادی از آن را به مخاطب انتقال می‎دهد اما لزوما این حجم بالا کمک نمی‎کند که قصه راحت‎تر برای مخاطب حل شود و برعکس، حجم زیاد اطلاعات باعث سردرگم شدن مخاطب می‎شود . علاوه بر بهنام و خورشید با دو شخصیت دیگر هم آشنا می‎شویم که نیازی نداریم با مشکلات و دلایل کارهایی که انجام می‎دهند آشنا شویم، چرا که عمل انجام شده توسط آن‎ها اهمیت دارد نه شخصیتی که عمل را انجام می‎دهند. علاوه بر این ارتباط دو ساله‎ی خورشید و بهنام تمام معادلات و رازهای بهنام را زیر سوال می‎برد که، چگونه خورشید از آنها در طی این دو سال آگاه نشده است. خورشیدی که عکس‎هایش را در جایی چاپ می‎کند که بهنام آنجا کار می‎کند، در کارگاهی کار می‎کند که با بهنام همکار است و تمام لحظاتی که در خارج از خانه است را با بهنام می‎گذراند. فیلم نیاز دارد که اگر قرار بر این است که به رابطه‎ی بهنام و خورشید بپردازد نقش او را در شکل‎گیری یا نابودی آزمایشاتی که به آن‎ها اعتقاد ندارد و آن‎ها را مانع آغاز زندگی مشترکش می‎داند، بیان کند تا در نهایت از قصه‎ی اصلی خارج نشود و شکل دیگری پیدا کند.

2 ـ داستان دوم نسبت به قسمت قبل بیشتر به تم اصلی داستان نزدیک است و با آن ارتباط دارد. در هر صورت نرگس محمدی با خورشید هم دانشگاهی است و با هم کار می‎کنند و سال‎هاست که یکدیگر را می‎شناسند (از دوران کودکی) و پورسرخ هم دانشجو و به نحوی نخبه‎ی علمی است ( حال به چه دلیل برای ورود به دانشگاه پنج بار کنکور داده سوال اساسی دارد. برای کسی که حتی یک بار کنکور داده است و با کنکور آشناست) و با علم نانو در ارتباط است و با اهداف آزمایش‎های خورشید ارتباط برقرار می‎کند و برای آن احترام قائل است، اما با این وجود کمتر به آن پرداخته می‎شود و متاسفانه در بعضی مواقع تحت تاثیر قسمت اول قرار می‎گیرد. تا جایی که در آن چاقوکشی می‎بینیم، قاتل و مقتول می‎بینیم، اسید پاشی می‎شنویم و ...!

 

آناهیتا 

3 ـ اگر جای بازیگران مرد فیلم تغییر می‎کرد شاهد بازی روان‎تر و بهتری باشیم و وقتی که برای جا انداختن قسمت اول شده بود برای قسمت دوم هزینه می‎شد، می‎توانست به قصه کمک کند تا انسجام داستانی بهتری از آنچه هدف فیلمساز و طرح اصلی قصه بر آن استوار شده بود داشته باشیم تا در پایان با مشکلی که در رابطه با بیداری رویاها هم شاهد بودیم و آنجا هم اشاره کردم این جا مشاهده نکنیم (مشکل سینمای ایران هدر دادن سوژه‎های خوب انتخاب شده است).

 

فیلم‎نامه برای پایان بندی خود برنامه‎ای ندارد و در انتها از جریان اصلی خارج می‎شود و به فیلمی اکشن و پلیسی تبدیل می‎شود. نتیجه‎ی تحقیقاتی که خورشید شب و روز روی آنها کار کرده چه می‎شود؟! پلیس قبول می‎کند که اجازه‎ی ملاقات او را با پورسرخ می‎دهد یا اینکه پلیس از توانش اعتراف گرفتن از پورسرخ خارج است او را برای این کار و البته مباحثه‎ای علمی به سلول فرستاده است. اگر تحقیقات ثمر داشته که مخاطب باید از این اتفاق خوش‎آیند مطلع شود و اگر به نتیجه نرسیده که طرح آن در کلیت اشتباه بوده! یعنی هر آنچه از ابتدا تا پایان فیلم به مخاطب نشان داده شده است به اصطلاح مانند لطیفه‎ای سرکاری بوده که پایانی ندارد و می توانسته همچنان ادامه یابد.

 

4 ـ با تمام این کاستی‎ها فیلم آناهیتا فیلم خوبی است که حداقل در بیان سوژه‎ی خاص شهامت به خرج داده و توانسته حرفی را هر چند کوتاه و ناقص به مخاطبش گوش زد کند که مراقب رفتارمان در برابر خودمان باشیم. هرگونه واکنشی که در رفتار و افکار آدمی شکل می‎گیرد و پرورش می‎یابد می‎تواند در قلب او تاثیر بگذارد و درون او را به شکل همان رفتار در بیاورد. باید مراقب باشیم که در برابر دیگران چگونه رفتار می‎کنیم. باید بدانیم هر آنچه انجام می‎دهیم در جامعه اثرش را می‎گذارد و می‎تواند آن را به بلوری زیبا و منظم دربیاورد یا آن را به شکل سیاهی و بلورهای ناقص و بد شکل بدل کند.

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر