نگاهی به نمایش «کامنت»

نمایش کامنت

 

نمایش «کامنت» که این روزها در سالن استاد سمندریان خانه‌ی هنرمندان در حال اجراست، اثری‌ است متفاوت در مقایسه با خیل آثار کم عمق این روزهای تئاتر که لااقل می‌تواند مخاطب را از انتخاب‌اش راضی سازد. گروه اجرایی این اثر با عنوان گروه تئاتر تازه عضو حلقه‌ی تئاتر دانشگاهی ایران هستند و در واقع این اثر را می‌توان ثمره‌ی یک سواد آکادمیک و متعلق به نسلی جوان و محصل تئاتر دانست. همین امر هم هست که توانسته دست‌آخر تجربه‌هایی بدیع را یک‌جا گرد هم آورد و این اثر را به مجموعه‌ای از ایده‌های فکرشده از متن تا اجرا و همچنین جزییات طراحی لباس و دکور تبدیل کند.

 

در یک نگاه کلی، «کامنت» تمامی نشانه‌های یک اثر کلاسیک را از خود زدوده است تا با توجه به گردآوری مؤلفه‌‌هایی چند از تئاتر مدرن و پست‌مدرن در کنار یکدیگر، بتواند از خلال یک روایت چندپاره‌ی‌ داستانی، دست‌آخر به کلیتی متمرکز در اجرا برسد و البته هوشمندانه این کلیت را نیز در نقاطی تا مرز نابودی کامل فروبپاشاند و به اوج‌های منفی دراماتیک از لحظه‌های سکوت و بُهت برسد. این اثر که در قالب اجرا در اجرا روایت می‌شود چند بازیگر را در حال تمرین تئاتری در یک فضای انتزاعی نشان می‌دهد. و در کنار این چند خرده داستان دیگر را نیز به‌ صورت منقطع و ناپیوسته دنبال می‌کند. خرده‌داستان‌هایی که باعث می‌شوند تا جایگاه‌های روایت مداوماً مابین یکدیگر جابجا شده یا گاهاً در هم تداخل یابند تا این‌گونه نظمی را که بایستی حاکم باشد را بر هم بریزند. در واقع این داستان‌ها، نقل آن دسته از اخباری است که ما روزانه با آن‌ها روبرو می‌شویم حالا چه از طریق فضای مجازی و اینترنت چه از طریق رسانه‌های جمعی دیگر. اخباری که در جامعه‌ی ما غالباً حاوی یک خشونت اجتماعی و یک فضای رعب‌آور روانی هستند. از اسیدپاشی و شکستن حریم انسان‌ها گرفته تا حتی قتل و جنایت و انواع و اقسام بزه؛ که چون مداوماً تکرار شده‌اند تاثیر دراز مدت روانی‌اشان را در سطح جامعه از دست داده‌اند. گو اینکه این اثر صادقانه می‌خواهد ما را متوجه اختگی خودمان در مواجهه با این اخبار دهشتناک بکند. بی‌مسئولیتی‌امان. استیصال‌مان.


اما مسئله‌ی خشونت در «کامنت» قرار است تا کاملاً از زبان کسانی که گویا حرفه‌اشان بازیگری است، بازنمایی شود. این‌گونه که در طول نمایش، هم خودِ شخص بازیگران فراتر از متنی که اجرا می‌کنند دست به ابراز خشونت علیه یکدیگر می‌زنند و هم یک‌صدا به ‌مثابه‌ی عنصر ناظر و اعمال‌گر قدرت نسبت به حرکاتی که خارج از قوانین‌اشان، است واکنش نشان می‌دهند و مدام قدرت و توان کنترل و سرکوب‌گری خود را به رخ دیگران می‌کشانند. اشخاصی که به تذکرهای مدام و گزینش شدن‌ها، رقابت‌ها و کارهای بیهوده و تنبیهاتی نظیر بستن چشم‌ها و پاشیدن آب تا پاره شدن جامه‌هاشان به عنوان استعاره‌ای از بی هویت شدن محکوم ‌شده‌اند. انسان‌ها یا بازیگرانی تحت کنترل که در برابر شقاوت و بی‌مایگی نقشی که بازی می‌کنند، معترض هستند و گاهی تلاش می‌کنند تا همه چیز را ویران کرده و سپس رهایشان سازند. اما هر چه پیش‌تر می‌روند باز تمنای بازگشت و ادامه‌ی بازی به نشانه‌ی تمنای حیات خود را دارند و وقتی که در یک رقابت بی‌رحم و پر از خشونت و قیل‌وقال مجبور به تصاحب جایگاهی محدود هستند، مجبورند تا به خواسته‌ی آن سیستم کنترل‌گر تن داده و یکی از خود را حذف کنند.

 

نمایش کامنت


گو اینکه این انسان‌ها همواره بایستی در میان دو سطح از شر؛ یکی اجتماعی فاسد و دیگری سیستم قدرتی سرکوب‌گر له و نابود ‌شوند و نهایتاً برای بقا و زندگی کردن مجبور به انتخاب یکی از خود برای قربانی شدن در جهت ضرورت بقای جمع همچون حلقه‌ا‌ی از گرگ‌ها باشند. انتخابی که البته ظاهری دموکراتیک هم دارد. رای بگیریم تا فرد منتخب قربانی شود! در اینجا پیام کاملاً روشن است. اینکه دستاورد دموکراسی در نهایت نمی‌تواند در جامعه‌ای فاسد و خشن، ابزار سودمندی در جهت رسیدن به سعادت غایی باشد.


اما در باب تکنیک اثر باید اذعان کرد، ایده‌های اجرایی نمایش موفق شده‌اند که تماماً در خدمت طرح مفهومی روایت باشند. در این مورد مشخصاً می‌توان به انتخاب دکوری ساده برای بازآفرینی یک فضای تهی و تلخ و همچنین زمینه‌ای مربع شکل در جهت نمایاندن نفسِ کنترل‌گری و استفاده از صندلی‌ به نشانه‌ی جایگاه‌های اجتماعی، را مثال زد. بازی‌ها نیز در عین کنترل‌ و ظرافت تلاش دارند تا با بهره بردن از تکنیک فاصله‌گذاری مخاطب را هرازگاهی متوجه تمثیلی بودن این داستان نمایند. در این میان مشخصاً بازی نوید محمدزاده چشمگیرتر و ماهرانه‌تر از دیگران به نظر می‌رسد. اوج هنرنمایی او نیز آن‌جاست که ناگهان خطاب به حضار از وضعیت روحی نابسامانِ امروزش می‌نالد و با عذرخواهی صحنه را ترک می‌کند تا مخاطب احساس کند که اکنون است که نمایش متوقف شود. حال آن‌که زمانی دیگر متوجه می‌شود که محمدزاده بدو رودست زده است.


در نهایت این‌که «کامنت» را می‌توان اثری پر از تجربه و ایده‌های نو در اجرا دانست. هر چند مشخصاً در طرح خرده‌داستان‌هایی که اندکی شرح‌اشان رفت، نتوانسته که به القای مفاهیمی چندان بدیع و در خور توجه دست یازد و در واقع ارتباط منسجم‌تری را مابین آن‌ها و خط داستان اصلی اثر برقرار سازد، اما ایده‌ها و توان اجرایی بالای کار می‌تواند تمامی آن انتظارات کمال‌گرایانه را به نفع دیدن این عناصر اجرایی برآورده سازد. «کامنت» اثری درخور توجه و تماشایی است؛ به‌خصوص برای کسانی که خود را دغدغه‌مند تئاتر می‌دانند و در تلاش برای ردیابی کردن ظرفیت‌های بی‌حد هنر بومی تئاتر در بهره‌گیری از عناصر اجرایی و پرداختن به مسائل اجتماعی روز در قالبی‌هایی خلاقانه هستند.

 

 


 

عکس ها از آرزو بختیاری، تیوال

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر