نقد نمایش صد درصد به کارگردانی مرتضی اسماعیل‌کاشی؛ جدال نفس‌گیر اراده و سرنوشت

نقد نمایش صد درصد




نمایش به زندگی الیزابت (ستاره پسیانی) می‌پردازد؛ «آزادی»، «قدرت» و «هویت» عناصر ارزشمندی‌ست که حادثهٔ تلخ بیستم مارس، او را از داشتن آن‌ها محروم و الیزابت را برای تمام عمر به صندلی چرخ‌دار وابسته کرده است. او دیگر نه قدرت دارد که به‌عنوان بالرین روی صحنه برود، نه می‌تواند اجرای بازیگران محبوبش را به تماشا بنشیند. اندوه عمیق الیزابت او را وامی‌دارد که با طرح و اجرای نقشه‌ای زیرکانه و هوشمندانه، تقدیر را به صحنهٔ نمایش بکشاند و انتقام شوربختی‌اش را از مایک (هوتن شکیبا) بگیرد، چرا که او را مقصر آن حادثهٔ غم‌انگیز می‌داند.



الیزابت، مایک را به بازی در نمایشی که با هدف انتقام‌جویی ترتیب داده، دعوت می‌کند. مایک که تصور می‌کند برای ایفای نقش به خانهٔ الیزابت آمده سعی دارد با بداهه‌پردازی‌های خلاقانه به نمایشنامهٔ الیزابت جان ببخشد، اما درواقع او به بازیچهٔ موم‌‌گونه‌ای در دستان الیزابت بدل شده و بی‌آنکه بداند، آنچه را الیزابت می‌خواهد، بی‌کم‌و‌کاست، اجرا می‌کند.



الیزابت اعتقادی به تصادفی‌بودن اتفاقات ندارد و فکر می‌کند اگر آن شبِ حادثه، به دیدن نمایش نرفته بود، اگر عاشق و شیفتهٔ مایک که آن‌شب به‌جای بازیگر اصلی روی صحنه رفته بود نمی‌شد، اگر مایک به او‌ روی خوش نشان می‌داد، اگر مستی‌ مایک باعث تأخیرش در آمدن و در نتیجه دیررسیدن الیزابت به قطار نمی‌شد، شاید او امروز اسیر آن صندلی چرخ‌دار نبود!



اعتقادِ الیزابت به تماشاگر یادآوری می‌کند که این زنجیرهٔ حوادث ممکن است همان حوادثی باشد که همهٔ ما در طول شبانه‌روز با آن‌‌ها روبه‌رو می‌شویم و به‌سادگی از کنارشان می‌گذریم؛ زنجیرهٔ حوادثی که با تغییر هر حلقهٔ آن ممکن است سرنوشتی دگرگون شود.



مارکس لید، نویسندهٔ داستان، نقش ارادهٔ انسان در تصمیم‌ها و‌ تأثیر او بر سرنوشت خویش را به چالش می‌کشاند. کارگردان نیز تنها به‌کمک دو بازیگر، جدال نفس‌گیر اراده و سرنوشت را به نمایش می‌گذارد و «تئوری انتخاب» را به مخاطب یادآوری می‌کند‌.



تئوری انتخاب می‌گوید انسان برای دست‌یافتن به خواسته‌هایش، رفتارهای مختلف را انتخاب می‌کند. براساس این تئوری آنچه انجام می‌دهیم یک «رفتار عمدی» است و این برخلاف نظر آن‌هایی‌ست که اعتقاد دارند انسان در دنیایی به‌سر می‌برد که عوامل بیرونی رفتارش را انتخاب و کنترل می‌کنند. الیزابت در روز حادثه انتخاب می‌کند که منتظر بازیگر محبوبش بماند و از او امضا بگیرد، مایک نیز بدون آنکه بداند چه سرنوشت شومی در انتظارش است انتخاب می‌کند که به دعوت الیزابت پاسخ مثبت بدهد و همین‌ انتخاب‌ها سرنوشت هردوی آن‌ها را دگرگون می‌کند.



گرچه برگشتن بی‌منطق مایک، به خانهٔ شومی که به‌سختی از آن خارج شده، برای مخاطب باورپذیر نیست، اما شاید بیننده بتواند خود را قانع کند که کنجکاوی مایک برای کشف آنچه در صندوق بوده و الیزابت از او پنهان کرده او را بازگردانده است که این نیز یک «انتخاب» دیگر است!

 

نقد نمایش صددرصد



ستاره پسیانی با اجرای ملموس از نقش الیزابت، از همان دقایق نخست تماشاگر را جذب می‌کند و قدرت او در القای نقش به بیننده آنقدر زیاد هست که بتوان از بعضی نقاط ضعف اجرایی‌اش چشم پوشید؛ نقاط ضعفی همچون ادای نادرست و نامفهوم کلمات و عدم کنترل بر حجم صدا به‌ویژه در صحنه‌های مملو از فریاد و اشک و خشم‌ و اندوه. هوتن شکیبا نیز که کمرنگ‌تر از آنچه از او انتظار می‌رفت ظاهر شده است، در بعضی صحنه‌ها بازی تصنعی و خشکی به تماشاگر ارائه می‌دهد.



موسیقی انتخاب‌شده نیز، گرچه قرار است به ایجاد فضایی رعب‌انگیز کمک کند، آنقدر از فضای اثر دور است که به‌عنوان عنصری مستقل و عجین‌نشده با سایر عناصر نمایشی به گوش می‌رسد.



اما پس از برخورد نه‌چندان‌کم با نمایش‌هایی که پایان‌‌ کلیشه‌ای «باز» دارند، تماشای نمایشی با دو پایان کاملاً متفاوت خالی از لطف نیست‌. به‌ویژه که در هر دو پایان، الیزابت انتقام خود را از مایک می‌گیرد‌ و او را وامی‌دارد به این واقعیت اعتراف کند که «هیچ اتفاقی در دنیا، تصادفی نیست!»



نویسنده: مارکس لید
مترجم: وحید رهبانی
طراح و کارگردان: مرتضی اسماعیل ‌کاشی
مجری طرح و مدیر تولید: محمد قدس
بازیگران: ستاره پسیانی، هوتن شکیبا
طراح گریم: سارا اسکندری
طراح لباس: شیما میرحمیدی
طراح صحنه: مرتضی اسماعیل کاشی
موسیقی: بامداد افشار
طراح نور: رضا خضرایی
طراح پوستر، بروشور و‌ عکاس: محمدصادق زرجویان
ویدئودیزاین: فراز اسکندری
منشی صحنه و برنامه‌ریز: راحیل مرشدی
مدیر اجرائی: سینا فراهانی
مشاور رسانه‌ای: آیدا اورنگ
محل اجرا: پردیس تئاتر شهرزاد، سالن ارکیده
زمان: ۱۷ فروردین تا ۳۱ اردیبهشت ۹۸

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر