نظام بیناپدیداری در نقاشی‎های هومن درخشنده

 

 

 

 

 

 

نقاشی های هومن درخشنده

جهان مفروض پر از پدیده‌هاست و هر چیزی که در مواجهه با آن قرار می‌گیریم به مثابه یک پدیده قابل تأویل است. نقاشی‌های هومن درخشنده در این تحلیل هم به مثابه متن و هم به مثابه یک پدیده قابل خوانش هستند که در ادامه به ساز و کار در نظر گرفتن آن در مقام متنِ تصویری و یک پدیده پرداخته شده است.

 

 نظام‌های نشانه‌ای گاه می‌توانند در ساختار یک متن قرار گیرند و گاه فراتر از آن دیگر نظام‌های نشانه‌ای را فراخوانند. با سطح پدیداری اثر یعنی متنِ نقاشی­ها اگر مواجه شویم تصویر زنی شعله‎ور با سیمایی محزون بر صفحه شناسنامه‌ای المثنی را مشاهده خواهیم کرد. تصویری که خود در یک فضای متناقض قرار دارد. آتش و به نیستی کشیدن زن، در کنار صفحه­ای خالی که از حق خود برای تعیین سرنوشت وام نبرده، عنصر حضور را در برابر غیاب قرار داده است؛ اما این متن­ چه چیز را فرا می‌خواند؟ ویژگی سبکی و استفاده از شمایل­ها خوانش­گر را از ذهنیت تک بعدی رها ساخته و برخی آثار افشین پیرهاشمی فراخوانده می‌شود.[1] او عنصری را از پیش­متن پیرهاشمی برگرفته و در بافتی دیگر نمایان ساخته است. این ابرمتن تراگونگی که از تعامل متن نقاشی درخشنده و پیرهاشمی بدست آمده از عناصر به چالش کشیدن حاصل شدن معناست.[2]

 

نکته دیگری که در این نقاشی نظر را به خود جلب می­کند این است که تنها متن­ها یکدیگر را فرا نمی‌خوانند و این نظام «بینا»(یی) که شکل گرفته است می‎تواند نام‎های دیگری نیز بر خود نهد. در این نقاشی ما با دو پدیده روبه‎رو هستیم. پدیده نخست شناسنامه است و پدیده دیگر زنی نیمه سوخته است. زن در تصویر سمت راست شناسنامه در این صفحه وارد تعامل با یک پدیده دیگر شده و خود ویژگی‌هایی را رقم زده است. شناسنامه از سویی پدیده‌ای است در پس‌زمینه که باید میزبان باشد و باید گفت که در این­جا میهمان زن شده است و این آشنایی‌زدایی از ساختار به چه دلیل می‌تواند باشد؟

 

زن به مثابه یک پدیده از جهان جنسیت رو به در هم‎تنیدگی هویتی است که در تعامل با فضای خالی المثنی در یک نظام بیناپدیداری[3] همه چیز را از دست رفته می‎بیند. زن هویت و شناسه را از طریق تعامل با شناسنامه فرا خوانده است. هویتی که دست اول نیست و المثنی است. هویتی و ویژگی‌هایی که روزی مُهر باطل شد خواهد خورد و همه چیزش در این دنیا معنا می‎یابد زیرا که پدیده‌ی شناسنامه تنها اعتبارش در لحظات زندگی است. آتش نهادن این سرشت می‌تواند مفهومی ققنوس‌وار نیز داشته باشد که برای این‎که زن بتواند از این نابرابری‌هایی که در پیش رویش قرار دارد برهد تنها باید مرگ را –ارجاع به مربع معنای گرمس- نفی کند و به زندگی برسد زندگی که شاید دلالتش در المثنی بودن باشد. المثنی خود نفی اصلی است که به بدل تبدیل شده و زن هم در پیدا کردن هویت می‌خواهد چنین سیر "نه مرگ" را برای رسیدن به هویت طی کند.

 

خوانش‌گر با دیدن پدیده نخست (شناسنامه) شاید عنصر میزبان را به دلیل حضور در پس‌زمینه آن تلقی کند؛ اما امر مشخص شخصیت زنی است که شناسنامه را فراخوانده و وارد تعامل با آن شده است. زن با این عمل خود را در بافت آن چیزی که شرایط و خصوصیات اجتماعی، تاریخی و فرهنگی را در بر می‎گیرد نشسته است و این بافت به دلیل پوشش متن گفتمان را آفریده است. گفتمان نقاشی‎ هومن درخشنده که نظام بیناپدیداری از ویژگی‌های گفتمانی آن است.

 



[1]  هومن درخشنده در جشنواره آنلاین «آرت اکسپو» برگزیده شد اما جریان های دیگری آثارش را تقلید از آثار افشین پیرهاشمی پنداشتند. جالب این‎جاست که عنصر برگرفتگی هنری همواره در تمام هنرها از ویژگی هایی در ترازبان برخوردار هستند که اصول آن در نقاشی‎ درخشنده اجرا شده است.

[2]  ابرمتن تراگونگی از نظریات ژرار ژنت است که مجید رحیمی جعفری از آن در نقد آثار هنری وام برده است. ر.ک به ابرمتن‌ها و پیرامتن‌های سینمایی، 1391، فصلنامه نقد ادبی.

[3]  «نظام بیناپدیداری از نگره هایی است که راقم این مطلب در پی کشف تمامی وجوه آن است تا به نظریه ای قابل دفاع بدل گردد.» 

 

 

 

 

 

 

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری