اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...
امیر رجایی

امیر رجایی

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سمت در آکادمی هنر: دبیر هنر تجسمی

تحصیلات: کارشناسی ارشد ارتباط تصویری

فعالیت‌ها: پژوهش در زمینۀ هنرهای تجسمی و هنر معاصر ایران و جهان، تاریخ معماری ایرانی
کیوریتور، ژورنالیست، نویسنده

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 2.33 (3 رای)

فیلم دوزیست

 

«فیلم "دوزیست" محصول سال ۱۳۹۸ به نویسندگی و کارگردانی برزو نیک‌نژاد از جمله فیلم‌های با زمینۀ اجتماعی است که در بخش سودای سیمرغ سی‌وهشتمین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد. سعید خانی، تهیه‌کنندگی فیلم را بر عهده دارد و بازیگرانی همچون جواد عزتی، هادی حجازی‌فر، پژمان جمشیدی، ستاره پسیانی، مانی حقیقی و استاد سعید پورصمیمی در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. فیلم، زندگی یک پدر و پسر در جنوب شهر تهران را روایت می‌کند که گذشتۀ آن‌ها بر روی داستان فیلم سایه انداخته و قرار است این گره در طول روایت داستان باز شود. با ورود دوستان پسر و دو دختر به قصه شاهد ایجاد گره‌هایی هستیم که کم‌کم پرداخت داستانی موجب گشایش آن‌ها و شناخت بیشتر ما از درونیات این کاراکترهای داستان می‌شود؛ و این تعلیق و شناخت لایه‌های پنهان افراد تا آخرین لحظات فیلم همچنان ادامه دارد.»

ادامه مطلب نقد فیلم دوزیست، در دالان‌های پنهان شخصیت‌ها
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

ابوالفضل آقایی

 

«ابوالفضل آقایی، متولد سال ۱۳۵۰ در شهر اصفهان است. تحصیلات او کارشناسی گرافیک و کارشناسی ارشد نقاشی است. او سال‌هاست که به تدریس دانش‌آموزان و دانشجویان رشته‌های تجسمی در اصفهان مشغول است. آقایی چند سالی با الهام از منابع هنر عامیانۀ ایران به‌خصوص در شهر اصفهان در رشتۀ نقاشی‌خط به خلق اثر پرداخته است و تا کنون نمایشگاه‌هایی از این مجموعه آثار در اصفهان و تهران دیگر شهرها برگزار کرده است. او در پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد خود به سراغ بررسی بیرق‌های عزاداری اصفهان رفته و با بررسی آن‌ها به خلق آثاری مدرن با الهام از این گنجینۀ تصویری هنرهای عامه ایرانی پرداخته است. در گفت‌وگوی پیش‌رو به نقطه نظرات او در رابطه با این موضوع پرداخته شده است.»

ادامه مطلب نقاشی‌خط‌های ابوالفضل آقایی متاثر از پاپ آرت مذهبی اصفهان، گفت‌وگو با هنرمند
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

مرتضی ممیز

 

«مرتضی ممیز طراح گرافیک ایرانی (شهریور 1315 - آذر 1384) است. او که از نوجوانی به نقاشی و طراحی علاقه‌مند بود در جوانی در زمینۀ کاریکاتور تجاربی کسب کرد. پس از ورود به دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران نقاشی را آموخت و سپس در فرانسه تحصیلات خود را تکمیل کرد. او علاوه بر کار حرفه‌ای طراحی گرافیک، نقاشی و عکاسی هم انجام می‌داد و طراحی صحنه و نورپردازی تئاتر را نیز تجربه کرد. ممیز در سال ۱۳۴۹ رشتۀ گرافیک را در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران بنیاد گذاشت و سال 1355 سندیکای گرافیست‌های ایران را تأسیس کرد؛ و اولین ایرانی بود که به عضویت «انجمن بین‌المللی طراحان گرافیک» (AGI) درآمد. اولین دوسالانۀ (بینال) گرافیک ایران به همت او راه‌اندازی شد. در کسوت استادی چندین نسل از طراحان‌گرافیک‌ ایران را پرورش داد. او در کنار همۀ این کارها، عامل اصلی شناساندن، ایجاد اعتبار، وجاهت و تثبیت موقعیت گرافیک ایران در عرصۀ بین‌المللی شد و به حق لقب پدر هنر گرافیک معاصر ایران را به خاطر تلاش‌ها، بدعت‌ها و وجه‌ای که به گرافیک ایران را به او داده‌اند.»

ادامه مطلب مرتضی ممیز، پدر گرافیک نوین ایران
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

بهرام انصاری

 

جای‌جای تاریخ هنر و موزه‌ها مملو از تاثیر و تاثرات مذهب، باورها و آیین‌های مختلف هستند. به دلیل مصادف شدن بروزرسانی تازه‌مان با ایام محرم و نقش آیین‌های عاشورایی در هنر معاصر گفت‌وگویی با بهرام انصاری، دکترای پژوهش هنر، دانش‌آموخته رشته نقاشی، تصویرسازی و مدرس دانشگاه در مورد هنر مذهبی داشتم که خواندنش خالی از لطف نیست.

 


- آیا جریانی تحت تأثیر محرم و عاشورا در نقاشی معاصر ایران وجود دارد؟ این جریان چگونه و از کجا شکل گرفته است؟

پیش از انقلاب نیز گرایش‌هایی برای بهره‌گیری از منابع شیعی و مذهبی همچون عاشورا وجود داشت، ولی با جریان هنر که بعد از انقلاب تحت تأثیر مذهب قرار گرفت، متفاوت بود و بیشتر در قالب همان مکتب سقاخانه قرار داشت. جریان‌های پیش از انقلاب بیشتر برداشتی فرمالیستی از موتیف‌های هنر عامیانه داشتند و جنبه مذهبی آنها بسیار کمرنگ بود. هیچ کدام از آثار آن دوره، بار مذهبی و معناگرایانه ندارند، اصلاً سنخیتی با مذهب ندارند و شاید بتوان گفت بیشتر با جریان هنر ۱۹۶۰ در غرب و هنر پاپ آمریکا عجین بودند. اصلاً بحث اعتقادی و معناگرایانه‌ای مطرح نبوده است.



در حقیقت، این جریان اعتقادی و معناگرا در بدو انقلاب شکل گرفت که بیشتر از دل یک جریان دانشجویی بیرون آمد. هنرمندان این جریان را دانشجویان دانشگاه تهران و هنرمندان مذهبی شاغل در حوزه هنری تشکیل می‌دادند. افرادی مانند ناصر پلنگی، کاظم چلیپا و حبیب‌الله صادقی از این دست بودند که سراغ این مسئله رفتند و دغدغه داشتند. رهرو این اشخاص، مباحثی بود که توسط نظریه‌پردازان و ایدئولوگ‌های انقلاب مطرح شده بود و مثلاً جریان آهنگ‌های انقلابی و مداحی نیز همراه با جریان‌های دانشگاهی در این مقطع و همزمان با آغاز جنگ وارد جریان هنرهای تجسمی شد.



- کمی پس از انقلاب، ایران وارد جنگ تحمیلی شد. این مسئله چه نقشی در ادامه این مسیر و جریان تجسمی در ایران داشت و تا چه زمانی ادامه پیدا کرد؟
بله، جریان نقاشی انقلابی ایران با آغاز جنگ تحمیلی مصادف شد. بنابراین، فرهنگ شهادت و دفاع مقدس بسیار به این جریان کمک کرد و باعث رشد جریان هنر انقلابی و مذهبی در ایران طی یک دهه شد. این جریان تا قبل از دوران سازندگی تداوم داشت. بعد از انقلاب، تا زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، تداوم آن کاملاً احساس می‌شود. افول این جریان را هم می‌‌توان با پاک کردن نقاشی‌های انقلابی از دیوارها و سطح شهر تهران در زمان شهرداری آقای کرباسچی در نظر گرفت. طی دهه بعدی، یعنی دهه ۷۰ شمسی، این جریان به‌صورت هنر مدرن و تزئینی در میان هنرمندان نمود پیدا کرد و آن هم تا زمان جریان اصلاحات ادامه یافت. یعنی طی ۲۰ سال، هنر در ایران از یک جریان با درون‌مایه‌های انقلابی و مذهبی به سمت یک هنر مدرن بی‌خاصیت و صرفاً فرمالیستی که چیزی در بطن خود نداشت، حرکت کرد.



این جریان تا گسترش اینترنت و ارتباطات در کشور طی دوره اصلاحات تداوم یافت، تا اینکه در اواخر این دوره، جریان تجسمی و نقاشی ایران با روی کار آمدن مدیران جدید و اتفاقاتی در موزه هنرهای معاصر تهران، به سمت اقتصاد هنر گرایش پیدا کرد. در این دوره، شاهد رشد بینال‌ها و گسترش ارتباطات به‌وسیله اینترنت بودیم و تمام این مسائل بر بحث فروش آثار مؤثر بود. همزمان در بیرون از ایران، جریان‌های غربی به سردمداری حراج‌هایی مانند کریستی و سادبی، جریانی به نام هنر معاصر خاورمیانه یا هنر انتقادی خاورمیانه راه انداختند که عده‌ای هم در این میان برای کسب منافع مالی، شروع به انجام هنر سیاسی کردند و وارد این جریان اقتصادی شدند. با روی کار آمدن دولت نهم، ابتدا فترتی چند ساله رخ داد و پس از این وقفه، همان تحولات به شکل سابق و با فرمتی کمی متفاوت ادامه پیدا کرد.

هنر عاشورایی



بدون شک برای هر جریان، به پشتوانه فکری و تئوری نیاز است. آیا متفکرانی در این زمینه داریم که با قلم‌فرسایی به لحاظ تئوری، به جریان‌سازی هنر معاصر کمک کنند؟ یا مثلاً در حوزه آموزش رسمی و آکادمیک موفق عمل کرده‌ایم؟


در سطح ملی فعلاً که کسی و چیزی نداریم و متفکری هم که بخواهد به هنرمند خط‌دهی کند و بر اساس نوشته‌ها و تفکرات او جریانی شکل بگیرد، نداریم. در حقیقت می‌توان گفت، هنر امروز ما در شرایط بی‌هویتی، استحاله، باری به هر جهت و تقلیدگرایانه قرار گرفته است.


در حوزه آموزش نیز اتفاقی رخ نداده است؛ نه استادان و نه دانشجویان این حوزه، هیچ گرایشی نداشتند. شاید بتوان به‌صورت محدود در دانشگاه شاهد و تربیت مدرس، اساتیدی یافت که در این زمینه دغدغه‌مند بودند. در میان دانشجویان هم اگر رغبتی بوده است، آموزشی برای آنها وجود نداشته تا بتوانند در پرتو آن در این جریان حرکت کنند. چگونه این دانشجویان می‌توانستند به وسیله اساتیدی که گرایش‌های مذهبی نداشتند، جریان هنر مذهبی را تقویت کنند؟ تازه این افراد سرکوب هم شده‌اند. فقط در حوزه فرمالیستی، بازی با نقوش اسلامی، هندسی و... را می‌بینیم که آن هم بیشتر در جهت انتقادی بوده است، نه معنوی و مذهبی. بنابراین، می‌توان گفت در این سال‌ها به لحاظ ارتقای ابعاد معنوی هنر اسلامی و عاشورایی، چیزی در دانشگاه نداشته‌ایم.


- جریان‌های گرافیکی دو دهه اخیر که در شهرها شکل گرفت، به نظر می‌رسد امروز به تکرار رسیده و جریانی برای ارتقای فهم و درک این جریان ایجاد نکرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
این هم بیشتر حرکتی بود که ابعاد اقتصادی آن مهم‌تر از ابعاد دیگرش محسوب می‌شده است؛ هر جا که مسئله اقتصادی پررنگ‌تر بوده و جنبه سفارشی داشته، عده‌ای که حتی اعتقاد خاصی هم نداشتند، آثاری خلق کردند و منفعت اقتصادی بردند. هر ساله تعدادی ورکشاپ، بیلبورد، پوستر و آثار گرافیکی بی‌ارزش و تکراری خلق می‌شود، ولی هیچ گرافیست خاصی از دل این جریان‌ها بیرون نیامده و فقط خوراک پر کردن شهر بوده است. اکثراً بدون سواد آکادمیک و هیچ‌گونه دغدغه فکری، مذهبی و اعتقادی عمیق مشغول به کار هستند. شاید به‌جز همان جریان گرافیست‌های حوزه هنری اوایل جنگ نمی‌توانیم بگوییم که گرافیست متعهد دیگری با گرایش‌های مذهبی داریم که اصطلاحاً کاربلد هم باشند. قدیمی‌های به‌جا مانده هم خیلی معدود هستند که بیشتر تزئین‌گرا و فرمالیستی حرکت می‌کنند. افرادی مانند مسعود نجابتی که بیشتر با فرم‌ها و خطوط کار کردند که اکثراً هم سفارشی بوده است، در میان این افراد قرار دارند که موفق به ارتقا و تداوم هیچ جریانی هم نشده‌اند.



- شما خودتان مجموعه‌ای از طراحی، تصویرگری و نقاشی متأثر از واقعه عاشورا کار کرده‌اید. آیا این آثار به سفارش جایی بوده یا دغدغه خودتان بوده است؟ چگونه به این جریان و فضای کاری گرایش پیدا کردید؟

این مجموعه با متریال‌های متنوع و در ابعاد متفاوت کار شده است؛ از گواش، پاستل و خودکار روی کاغذ و مقوا تا رنگ پلاستیک و رنگ و روغن روی بوم که طی این سال‌ها همواره به‌عنوان جریان اصلی کار، با من همراه بوده است. حتی اگر مجموعه‌ای هم سفارشی بوده، به میل خودم در آنها به مسئله عاشورا پرداخته‌ و پیوندهایی با آن ایجاد کرده‌ام. در حقیقت، روح حماسی و جریان وجودی و خودشناسی که در واقعه عاشورا و جهان آن بوده، باعث ایجاد این گرایش در من شده است.

مثلاً، در ایران باستان هم حماسه‌ها و جنگاوری‌های فراوانی داشته‌ایم، ولی من گرایشی به آن نداشتم. اینکه ریشه این موضوع کجاست، نمی‌دانم. شاید ساختار سنی ما که در جریان هنر انقلاب رشد کردیم و جریان انقلاب نیز به نوعی با جریان هنر عاشورایی و مذهبی عجین بوده است، باعث شده تا این گرایش‌ها در من ایجاد شود. به‌ هر حال، در این سال‌ها به جریان‌های هنر باستانی و تاریخی گرایشی نداشتم.

من همیشه با هنر مذهبی و در رأس آن، هنر عاشورایی درگیر بوده‌ام، هر زمان هم با رویکردها و فرمت‌های مختلف بوده است؛ زمانی در قالب طراحی، نقاشی یا تصویرسازی و گاه نیز با برخوردی فرمالیستی و مدرن، ولی همیشه این جریان همراه من بوده است. این‌ها، عناصر و نمادهایی است که شاکله کار هنری‌ام را تشکیل می‌دهند. المان‌ها و موتیف‌های من بیشتر برگرفته از هنر عاشورایی و مذهبی بوده است. در بعضی از آثار نیز به جریان هنر دفاع مقدس پرداخته‌ام که آن‌ هم به نوعی بر همین جریان محرم سوار بوده و با هنر عاشورایی عجین است.

 

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.75 (2 رای)

تاریخ گرافیک در ایران پرویز تناولی

 

چاپ دوم از کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ گرافیک در ایران» نوشتۀ پرویز تناولی در سال 1396 توسط مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر منتشر شد. این کتاب مشتمل بر 230 صفحۀ گلاسه با چاپ مرقوب چهار رنگ در قطع وزیری و جلد شومیز منتشر شده است.


پرویز تناولی متولد سال 1316 در تهران است. او مجسمه‌ساز، نقاش، پژوهشگر و مجموعه‌دار ایرانی و یکی از مهم‌ترین افراد در ایجاد جریان هنر مدرن ایران موسوم به مکتب یا جنبش سقاخانه است. او که از مهم‌ترین مجسمه‌سازان تاریخ ایران محسوب می‌شود چند بار لقب گران‌ترین هنرمند معاصر ایرانی در برخی از حراج‌های بین‌المللی را از آن خود کرده است. تناولی اغلب آثار و مجموعه‌های هنری خود را با الهام از هنر عامیانه و فولکور ایرانی شکل داده و خلق کرده است. پژوهش‌های او در زمینۀ هنرهای تزیینی هنرهای عامه و صنایع‌دستی ایرانی از جمله جمع‌آوری، عکاسی و انتشار گلیم‌ها و دیگر دستباف‌های ایرانی، قفل‌ها، سنگ قبرها، طلسم‌ها و... برخی از مهم‌ترین پژوهش‌های او در زمینه شناخت هنر ایران محسوب می‌شود. او نیز به مانند سایر هم‌نسلان خود در جنبش سقاخانه با الهام از نقوش فرهنگ عامیانۀ مردم ازجمله فرهنگ تصویری عزاداری در ایران و مهم‌ترین آن فرهنگ محرم آثار بسیاری در زمینۀ نقاشی و مجسمه‌سازی خلق کرده است. همچنین ادبیات و خط و خوشنویسی ایرانی نیز یکی از منابع الهام مهم او در زمینۀ خلق آثارش است که معروف‌ترین آن‌ها مجموعۀ «هیچ» است.

ادامه مطلب مقدمه ای بر تاریخ گرافیک در ایران، پرویز تناولی
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.83 (3 رای)

 بهزاد گلپایگانی

 

«در میان بسیار افراد شناخته‌شدۀ تاریخ هنر، هستند هنرمندانی که به علل مختلف از جمله روحیات شخصی، نحوۀ زیست خود، کم‌کاری یا کارهای پراکنده، بستر اجتماعی یا در نهایت عمر کوتاه‌شان، از شناخت کافی در میان نسل‌های بعد برخوردار نشده‌اند؛ "بهزاد گلپایگانی" از جملۀ این هنرمندان است. او متولد 1317 در تهران است که قبل از به بار نشستن تلاش‌هایش در زمینۀ طراحی گرافیک در سال 1364 پس از یک دوره بیماری حدوداً پنج ساله و زمین‌گیر شدن از دنیا رفت. گلپایگانی در شاخه‌های مختلف از نقاشی و طراحی پارچه گرفته تا طراحی گرافیک و حجم دست به مکاشفه و تجربه زده است. او در هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران و مدرسۀ هنرهای زیبای پاریس تحصیل کرد. پس از بازگشت، تمرکز خود را بیشتر بر طراحی گرافیک گذاشت و خیلی زود توانست طراحی جلد کتاب را به‌عنوان بستری برای بیان هنری خود و دستاوردهایش در زمینۀ کار با حروف ایرانی و تایپوگرافی که دغدغۀ اصلی‌اش بود، قرار دهد. او به‌نوعی آغازگر بهره‌گیری از قابلیت‌های حروف فارسی بود و جریان «تایپوگرافی ایرانی» بود؛ اتفاقی که دو دهۀ بعد مورد توجه نسل‌های بعدی طراحان گرافیک ایران قرار گرفت و به یک جریان عمده در گرافیک ایران تبدیل شد.»

ادامه مطلب بهزاد گلپایگانی، طلایه‌دار تایپوگرافی فارسی
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (3 رای)

فرشید مثقالی

 

«فرشید مثقالی متولد 1322 اصفهان است. او دوران کودکی و نوجوانی را در اصفهان گذراند و دیپلم خود را از دبیرستان سعدی گرفت. در 1339 به تهران مهاجرت کرد و در رشتۀ نقاشی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرد. مثقالی در اوایل دهۀ چهل به‌عنوان تصویرگر، همکاری با مجلات را آغاز کرد؛ او طی حدود ده سال فعالیت‌های مختلفی از جمله سرپرستی بخش گرافیک، تصویرگری کتاب کودک و تولید فیلم‌های انیمیشن را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان برعهده داشت. در 1358 مدت چهار سال در پاریس به کسب تجربه در زمینۀ نقاشی و مجسمه پرداخت. در 1365 به آمریکا رفت و استودیو شخصی‌اش «دسک‌تاپ استودیو» را راه‌اندازی کرد و همچنین کارهای مولتی مدیا و طراحی و ساخت فضاهای ویرچوال ریالیتی را برای فضای اینترنت انجام داد. او در 1376 به ایران بازگشت و تا امروز در تهران به فعالیت مشغول است. طی این سال‌ها جوایز بسیاری از جمله جایزۀ اول بینال بولونیای ایتالیا را به‌خاطر تصویرگری کتاب «ماهی سیاه کوچولو» و جایزۀ «هانس کریستین اندرسن» (1353) معتبرترین جایزۀ جهانی در زمینۀ تصویرسازی کتاب کودک و نوجوان -معروف به نوبل ادبیات کودکان یا نوبل کوچک- را دریافت کرد. در سال‌های اخیر در کنار تدریس، چند کتاب مفید در حوزۀ گرافیک نیز تألیف کرده است. همچنین همکاری در مقام داور یا عضو هیئت ژوری با بینال‌ها و جشنواره‌های هنری مختلف را در کارنامۀ خود دارد. مثقالی را باید به عنوان یکی از پیشروترین هنرمندان عرصۀ طراحی گرافیک، تصویرسازی و هنرهای تصویری ایران دانست که آثار منحصربه‌فردش هم‌چنان جلوتر از زمانۀ ماست.»

ادامه مطلب فرشید مثقالی، هنرمندی پیشرو و تصویرگری آوانگارد، به بهانه ۷۸امین سالروز تولد مثقالی
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.50 (1 رای)

محمود جوادی‌پور



«محمود جوادی‌پور نقاش نوگرای ایرانی، متولد 1299 در تهران و متوفی 1391 در آلمان است. او بیشتر به‌خاطر نقاشی‌های نوگرا با موضوعات، تکنیک‌ها و رویکردهای متنوعش شهرت دارد؛ اما در کنار نقاشی، وجوه دیگر و به‌خصوص طراحی گرافیک ایران نیز مدیون زحمات و بدعت‌های بسیار او در مقطعی حساس از تاریخ هنر معاصرمان است. او تجارب بسیاری در زمینۀ چاپ‌دستی و تصویرسازی دارد و اولین چاپ‌های رنگی با تکنیک عکاسی در چاپخانۀ ملی ایران توسط او انجام شده است. از جمله مهم‌ترین اقدامات‌اش گشایش گالری «آپادانا»، نخستین گالری خصوصی ایران با همکاری دو تن از دوستانش است. جوادی‌پور مدتی در آلمان به تحصیل هنر پرداخت و پس از بازگشت با کوله‌باری از تجربه، سال‌ها به‌تربیت هنرجویان پرداخت. نام او با بسیاری از شاخه‌های رشته‌های هنرهای تجسمی پیوند خورده است؛ از جمله تصویرسازی برای کتب و مجلات یا طراحی تمبر، پول و اوراق قرضه دولتی. او همچنین بر روی نقوش و هنرهای‌دستی سنتی ایران پژوهش‌هایی انجام داده است. از جوادی‌پور چندین کتاب آموزشی برای محصلین و مدرسین هنر و یک کتاب پژوهشی با عنوان «نمدهای ایران: پژوهشی در زمینۀ نمدهای منطقۀ گرگان و دشت» نیز منتشر شده است. شناخت وجوه مختلف فعالیت‌ها و آثار جوادی‌پور در هنر ایران، نیازمند تأمل بسیار و بازشناخت نقش او در ایجاد جریان در این عرصه است.»

ادامه مطلب بدعت‌های «محمود جوادی‌پور» در هنر نوگرای ایران، از مجموعه یادداشت‌های پیشگامان گرافیک نوین ایران

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما