نقد فیلم «طعم شیرین خیال» ساخته‌ی کمال تبریزی/ این میل مبهم محیط زیست

 

 

کمال تبریزی، کارگردانی است که به حرکت ظریف پیرامون خطوط قرمز، بهره بردن از موضوعات ملتهب، طنازی و نگاه هجوآلود به مسائل جدی و حساسیت برانگیز اجتماعی در آثارش شهره است. اما در آخرین فیلم‌اش، نمی‌توان نشانی از بازیگوشی‌های محتوایی و ساختاری او را یافت. تبریزی، برای تصویرسازی معضلات محیط زیست و دعوت از مردم برای بهره‌گیری از انرژی‌های پاک، ژانر کمدی رمانتیک را انتخاب کرده و با پرده‌برداری از عشقی پاک و بی‌آلایش و در عین حال تکراری و نخ نما(عشق استاد و شاگردی)، در همان ابتدای فیلم، فضای فیلم‌اش را بر مخاطب آشکار می‌سازد. عشقی که نویسندگان فیلمنامه، برای نحوه شکل‌گیری اولیه و نمایش جرقه‌های آن تلاشی نکرده‌اند و خبری از زمینه‌سازی و یا کاشت و برداشت دراماتیک برای باورپذیرکردن این عشق نافذ و بی‌پایان نیست. در طول فیلم، نکات آموزنده در باب محیط زیست، از زبان شیرین(دانشجو) و استاد رازیانی بیان می‌شود که این موضوع، در برخی از نماها(خصوصا سخنرانی‌های استاد در کویر)، جایگاه یک فیلم سینمایی را به بیانیه‌ها و شعارهای تلویزیونی و کلیپ‌های تبلیغاتی محیط زیست تنزل می‌دهد.

 

 داستان در طعم شیرین خیال، دارای قطب مثبت و قطب منفی است و تبریزی به دنبال خلق شخصیت‌هایی خاکستری و یا به تصویر کشیدن طبقه‌ی خاصی از اجتماع و مشکلات مربوط به آن‌ها نیست. او برای تنوع بخشیدن قصه از منظر تماتیک، به جای بهره‌گیری از رقیب عشقی کلاسیک، مانع دیگری بر سر راه عشق جاودانه‌ی شیرین قناد و استاد رازیانی تعبیه می کند: رئیس دانشگاهی با ظاهری موجه که برای رسیدن به سود مالی کلان، می‌کوشد تا با صحنه سازی، وجهه‌ی استاد رازیانی را در بین دانشجویان تخریب کرده و او را از میدان رقابت به در کند

 

تبریزی در طعم شیرین خیال از تهران و میزانسن‌های شلوغ و پرازدحام آن دوری جسته و به سراغ لوکیشن‌هایی بکر در دل کویر رفته است که نمونه‌های کم‌شمار این دست از لوکیشن‌های حیرت آور  را می‌توان در آثاری چون  ایران سرای من است، خسته نباشید و خیلی دور خیلی نزدیک یافت.(البته تبریزی پیش از این نیز در یک تکه نان، تمایل‌اش را برای فاصله گرفتن از تهران و قصه‌گویی در فضاهای خلوت، به تناسب بافت داستان‌اش نشان داده بود.) قاب‌های علی تبریزی در طعم شیرین خیال با هدف به تصویر کشیدن زیبایی‌های چشم‌نواز کویر و خانه‌های سنتی کرمان، فرمتی توریستی و حال و هوایی کارت پستالی برای نماها به وجود آورده که این مساله، با هدف فیلمساز-و به تبع او شخصیت استاد رازیانی-برای رسیدن به آرمانشهری پاک و تهی از پلیدی تطابق داشته و به آن جلوه‌ای تصویری داده است. جلوه‌ای که از دل قصه‌ی عاشقانه‌ی فیلم بیرون آمده و از قاب بیرون نمی‌زند.

 

شخصیت مرکزی داستان(شیرین قناد) با متن‌های توصیفی خارج از دیالوگ و روایت کردن قصه رو به دوربین(که در جهت زدودن هیجان از بیننده است)، سد احساسی تماشاگر را در می‌شکند و با استفاده از تکنیک فاصله گذاری(یا بیگانه‌سازی)برشت، مخاطب را وادار می‌کند تا با مساله‌ی حیاتی محیط زیست و صرفه‌جویی، برخوردی فکری و عقلانی و نه صرفا عاطفی و احساسی، داشته باشد. فیلمساز با این تکنیک، بیینده را مدام به داوری بین محیط زیست سالم و پاکیزه و از سوی دیگر طبیعتی ویران و آلوده دعوت می‌کند و او را با مضامین فیلم‌اش به چالشی تفکربرانگیز می‌کشد.

 

موضوع دیگری که در آخرین ساخته‌ی سینمایی کمال تبریزی خودنمایی می‌کند، آفرینش فضای بصری متنوعی ست که فیلمساز با تکنیک کمیک موشن به آن دست یافته است. در این تکنیک از عکس‌هایی استفاده می‌شود  که نقاشی شده هستند و شخصیت‌ها-برخلاف انیمیشن که متحرک هستند-بدون هیچ حرکتی در آن حضور دارند، بنابراین انتقال احساس و فضاسازی در کمیک‌موشن نیاز به انتخاب عکس‌هایی منطبق بر فضای قصه و مضمون مورد نظر فیلمساز دارد. تبریزی در طعم شیرین خیال، این تکنیک بدیع را برای به تصویر کشیدن دغدغه‌ها و دل مشغولی‌های  محیط زیستی‌اش برگزیده و عوارض مهلک حاصل از بی‌توجهی به محیط زیست و انرژی‌های پاک را در فضایی فانتزی و بدون نیاز به پروداکشن‌های پیچیده و لوکیشن‌های واقعی و با ایجاز دلنشین بصری‌، به نمایش گذاشته است. از سوی دیگر، فیلمساز  با این تکنیک، کنتراست تصویری موثری را بین جهان پاک و رویایی رازیانی با رنگ‌های گرم(قرمز، نارنجی) و جهان آلوده و رو به انحطاط انسان‌های پلشت و بی‌اخلاق با رنگ‌های سیاه و سفید، ایجاد کرده است. این بیان روایی که برگرفته از کمیک استریپ یا داستان‌های مصور دنباله‌دار است، تبریزی را در مسیر خلق دنیای متفاوت و شخصی‌اش در داستان یاری می‌کند. دنیایی که قواعد و اصول خود را دارد و بنا نیست رفتارها و تصمیمات شخصیت‌هایش را با دنیای پیرامونی‌مان مقایسه کنیم و به دنبال ما به ازای بیرونی و یافتن انسانی با منش استاد رازیانی یا شیرین قناد در جهان واقعی باشیم. بلکه قرار است بیننده با تماشای فیلم، از دریچه‌ی اخلاق‌گرایی، به موج حفاظت از محیط زیست موجود در فیلم بپیوندد و در رفتارهای روزمره‌ی خود تغییری حتی اندک در این راستا پدید آورد. این نکته را می‌توان وجه تمایز این فیلم و فیلم نارنجی پوش دانست. مهرجویی در نارنجی پوش، مصرانه تلاش می‌کند تا ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری قهرمان‌اش را واقعی و برآمده از حقایق جامعه نشان دهد و دنیای فیلم‌اش را به دنیای معاصر تعمیم دهد، به همین دلیل بیننده در سرگردانی بین خیال و واقعیت دست و پا می‌زند و نمی‌تواند با شخصیت مرکزی داستان و پیام فیلم، همدلی کند.

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر