اکشنی جالب از زور بازو و اسلحه

 

 هنگامی‎که برای اولین بار اخباری از فیلم قربانیان The Expendables شنیده شد همه شیفته‎وار منتظر این فیلم بودند. ابتدا خبرها حاکی از آن بود که سه غول سینمای اکشن بروس ویلیس، آرنولد شوارتزنکر و سیلوستر استالونه قرار است در فیلمی از استالونه نقش آفرینی کنند. برای همه غیرقابل باور بود که بتوان این سه غول قدیمی سینمای اکشن را در یک قاب دید!

سیلوستر استالونه و جیسون استاتهام در قربانیان

در زمان ساخت حرامزادههای بیآبرو Inglourious Basterdsساخته کوئنتین تارانتینو خبرهایی پراکنده شنیده می‎شد که قرار بر حضور این سه بازیگر بود، اما چنین امری نه تأیید شد و نه به واقعیت درآمد. استالونه بی‎کار ننشست و سریع از جت لی، جیسون استاتهام، استیو آستین، دولف لوگرن، رندی کاچر و میکی رورک برای ایفای نقش نام برد. هر طرفدار اکشنی آرزو دارد فیلمی را ببیند که این همه ستاره اکشن در آن ایفای نقش کرده‎اند. اما حقیقت فیلم چیزی فرای این اخبار بود.

 

در کنار این همه اسم از دو ستاره سینمای اکشن رده بی به نام‎های ژان کلود ون‎دام و استیون سیگال هم نامی شنیده شد که به دلیل بی‎اهمیتی نقش نپذیرفتند. البته آن‎ها هم که پذیرفتند مانند ویلیس و شوارتزنکر حضورشان به چند دقیقه هم نرسید و تنها در یک شات هر سه در کنار هم دیده شدند. این اکشن خصوصیاتی خوبی دارد که شاید قربانی این همه حواشی شده است. هر چقدر هم استالونه خواسته باشد ذهن مخاطب را در هنگام تماشای فیلم معطوف به داستان کند تماشاگر مدام به دنبال این است که چرا گول خورده و ویلیس، شوارتزنکر و رورک نقش بسیار کوتاهی دارند. اما در ادامه می‎خواهم به نکات جالب فیلم فارغ از حواشی بپردازم.

 

 the expendables

ویلیس صحنه گردان اصلی است که می‎خواهد گروهی را اجیر کند تا به هدفش برسد. سرپرست این دو گروه یکی استالونه و دیگری شوارتزنکر می‎باشند. نوع چیدمان و دیالوگ‎ها در این صحنه بسیار مناسب است. هر کدام شخصیت حقیقی را بازی می‎کنند. استالونه و شوارتزنکر هر کدام رقیبی بودند که به قولِ استالونه باید برای ایفای نقش با هم می‎جنگیدند. شوارتزنکر خود را از این قائله کنار می‎کشد و استالونه در جواب می‎گوید: «اون قصد داره رئیس جمهور بشه». ماجرای واقعی شوارتزنکر است که به فعالیت‎های سیاسی روی آورده و حال فضا کاملا برای استالونه خالی است. رقیب دیگر هم که خود نقش پیشنهاد دهنده را دارد؛ پس استالونه و گروهش می‎توانند کار را شروع کنند.

 

سینمای اکشن خصوصیات خود را طلب می‎کند سال‎هاست که سینمای متکی به زور بازو کمتر بازخورد داشته مگر در سری‎های انتقال‎دهنده Transporter یا Crank که خود استاتهام این اعمال را انجام داده است. اما این بار در فیلم یک شمایل کاملا اکشن زوربازو در کنار اسلحه به خوبی جواب داده است. در کنار این زور بازو قهرمان پروری در این فیلم حرف اول را می‎زند. اینکه مزدورهای اجیر شده کاملا انسانی تصمیم می‎گیرند، برای نجات یک دختر باز می‎گردند و در هنگام مأموریت همسر و اطرافیان آن‎ها را پس زده‎اند. طوری به تصویر کشیده شده‎اند که گویی هر کدام سربازی هستند که برای میهن خود می‎جنگند.

 

صحنه‎های نبرد به خوبی طراحی شده است. هر کدام با توجه به خصوصیات بازیگران می‎باشند. صحنه‎های نبرد جت لی با یکی از دوستان خائن خود کاملا ما را به یاد فیلم‎های او و جکی چان می‎اندازد. نوع مبارزات استاتهام هم با سرعت در عکس العمل و استفاده از تمامی ابزارها به بهترین شکل همان خصوصیاتی است که از او در فیلم‎های مختلفش دیده بودیم. اینجا می‎ماند حضور یک کشتی کج کار کاملا محبوب به نام استیو آستین که تماشاگر اکشن دوست ندارد و باور نخواهد کرد غول کج‎کار به این راحتی‎ها از پا درآید. استالونه برای این هم فکری کرده است صحنه نبرد آستین را طولانی‎تر کرده است و او قهرمان اصلی صحنه است و تنها ذکاوت گروه استالونه است که سبب می‎شود او در آتش گرفتار شود. حتی در صحنه مبارزات آستین از فن‎های خود هم استفاده می‎کند.

 

داستان فیلم که کاملا از سینمای رایج و قهرمان‎پرور هالیوود تبعیت می‎کند اما خصوصیتی که این فیلم را برجسته می‎کند این است که قربانیان با ایجاد زد و خوردهای الکی داستان را قربانی نمی‎کند. داستان به خوبی پیش می‎رود و دیالوگ‎ها هم خوب نوشته شده است. گاهی کارکرد یک دیالوگ مشخص نیست ولی با گذر زمان نمود آن‎ها به خوبی قابل تشخیص است. در کل می‎توان به تماشای یک اکشن خوب با ستاره‎های دوست داشتنی آن در این فیلم نشست.

 

 

 

درباره نویسنده :
مهدی میرقادی
نام نویسنده: مهدی میرقادی

طراح مد، انیماتور و منتقد سینما / همکاری با نشریات داخلی و خارجی

کارشناس طراحی مد از RMIT ملبورن

کارشناس ارشد انیمیشن از LASALLE College of the Arts سنگاپور