اختصاصی

مطالب تحلیلی سینمای دیگر

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.30 (5 رای)
درک ‌ناشوندگی/ در باره‌ی فیلم «اتنبرگ» به کارگردانیِ آنیتا راشل تانگاری
  فیلم تمام می‌شود و آنگاه افلاتون چنین می‌آغازد: سینما را بالکل فراموش کنید؛ زائل‌کننده‌ی عقل و حقیقت است. سقراط می‌پرسد: اما سینما چیست؟ افلاتون بلافاصله جواب می‌دهد: سایه‌هایِ حقیقت. سقراط می‌پرسد: سایه‌های حقیقت یا میل به حقیقت؟... و این گفتگو به همین ترتیب ادامه می‌یابد و یونانی‌های دیگر هم می‌رسند تا نقشی در نقادیِ این فیلمِ یونانی داشته باشند [آیا آنان نمی‌دانند که روزی فیلمسازان، جایِ م
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.75 (2 رای)
 سرگذشتِ ماشینِ میل‌ورزِ تراژیک
  1.نیرو و انگیزه این نوشته، نقد یا تفسیرِ صِرف یک فیلم نیست؛ بلکه گره‌زدن میل-آگاهی‌هایِ فیلم، تماشاگر و نویسنده این نوشته به یکدیگر است. همراهی است با یک متن-جهان. فیلم آبی، گرم‌ترین رنگ‌هاست، بیش از آن که فیلمی درباره همجنس‌گراها باشد، فیلمی درباره فاعل گرایش‌ورز است. بیش از آن که فیلمی درباره همجنس‌گرایی باشد، درباره گرایش است. نیز نه درباره میل جنسی، که درباره میل و عشق. فیلمی، در مرز روان
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.00 (5 رای)
فاسبیندر و سیاست فیلم
    در پوستر فیلم «نسل سوم»، در کنار تصویری از یک دلقک مسلسل به دست، دو جمله‌ی کوتاه با فونتی بازیگوشانه نیز چاپ شده است؛ «من بمب نمی‌اندازم، من فیلم می‌سازم». زبان نوشته آلمانی است، از هیچ علامت تعجبی هم استفاده نشده است و زیر نوشته را رینر ورنر فاسبیندر امضا کرده است. یک کوگیتوی معاصر، که پیکان ارجاعاتش را به سمت عمیق‌ترین جراحت تاریخی در حیات سیاسی «آلمانِ پس از جنگ»، گرفته است؛ در ژوئن 196
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.50 (1 رای)
از فانتزی تا فمینیسم در شهر زنان / بررسی گونه های فمینیسم در فیلم
شهر زنان City of Women - 1980 فیلمی است در قالب فانتزی که در زیرلایه‌های خود به مقوله‌ی فمینیسم می‌پردازد؛ اگرچه این پرداخت بسیار رویاگون و در فضای ذهنی شخصیت اول فیلم (مارچلو ماسترویانی) صورت می‌گیرد؛ اما این شهر خود داعیه‌ای است بر شهری برساخته از ایدئولوژی‌های حاکم بر جامعه در آن سال‌ها. ادامه مطلب: از فانتزی تا فمینیسم در شهر زنان / بررسی گونه های فمینیسم در فیلم (1) دیدگاه
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.67 (3 رای)
نقد فیلم «جاده»: بررسی شخصیت های جلسومینا و زامپانو
  سال 1958 در سينماي ايتاليا و به خصوص سينماي فليني، سالي است که نئورئاليسم علاوه بر موقعيت و شرايط بد اقتصادي و پرداختن به محيط‌ها و مردمان فقيرنشين و نشان دادن ويراني و خرابي‌هاي برجاي مانده از جنگ‌هاي جهاني، به درون آدم‌ها و شخصيت‌هاي گرفتار در اين شرايط هم نفوذ مي‌يابد. ادامه مطلب: نقد فیلم «جاده»: بررسی شخصیت های جلسومینا و زامپانو (1) دیدگاه
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.67 (6 رای)
بازگردان نقدی از گی دبور در مورد گدار؛ نقشِ گدار
     مقدمه مترجم: اگر بخواهیم از سینمای دبور صحبت کنیم پیش از هر چیز به مونتاژ می‌رسیم. چیزی در مونتاژ هست که اجازه می‌دهد روندی تاریخی در روایت را اتخاذ کرد. (گذشته از این مهم که تاریخی‌سازی مانند شمشیری دولبه عمل می‌کند) و آن به گفته‌ی آگامبن تکرار و توقف است؛ اما تکرار نه به مثابه‌ی بازتولید (این­جاست که دولبگی این استراتژی رخ می‌نماید) بلکه به معنای خلقی نو. (...چرا که کارگران مرده بر کارگر

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما