بردلی کوپر در حال مذاکره است تا در نقش «بری گیب» یکی از اعضای گروه موسیقی «بی جیز» بازی کند.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از گاردین، بردلی کوپر که سال ۲۰۱۸ با فیلم موزیکال «ستارهای متولد شده است» در نقش جکسون مین خواننده کانتری و راک ظاهر شد و هم اکنون در مقام بازیگر و کارگردان در حال کار روی پروژه فیلم زندگینامهای زندگی آهنگساز مشهور جهان لئونارد برنشتاین است؛ خبر جدید دیگری در حوزه سینمای موزیکال در موردش شنیده میشود.
تایکا وایتیتی برنده جایزه اسکار با همکاری جود لاو برای شبکه شوتایم، یک سریال میسازد.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از ورایتی، در حالی که به زودی فصل دوم «پاپ جدید» در شبکه اچبیاو دیده خواهد شد جود لاو برای یک برنامه تلویزیونی دیگر اعلام همکاری کرد تا با یکی از مشهورترین کارگردانهای این روزهای هالیوود همکاری کند.
سال گذشته بود که همه انتظار بردن اسکار توسط یک فیلم غیرانگلیسی زبان -یعنی رما- را داشتند؛ اما بالاخره این امر با فیلم انگل (پارازیت) ساخته بونگ جون هو محقق شد.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر، علاوه بر کسب جایزه اسکار بهترین فیلم و کارگردانی، در شاخههای بهترین فیلم بینالمللی و فیلمنامه اصلی نیز موفق به کسب جایزه شد تا رکوردی تاریخی برای یک فیلم آسیایی به ثبت برساند.
هفتادمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین هیات داوران خود را شناخت.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از ورایتی، جشنواره بینالمللی فیلم برلین شب گذشته (4 فوریه) اسامی اعضای هیات داوران امسال را اعلام کرد.
اعضای داوران بخش رقابت اصلی شامل کنت لونرگان فیلمساز و نمایشنامهنویس آمریکایی، برنیس بژو بازیگر فرانسوی فیلم «آرتیست»، آن ماری جسیر فیلمساز و شاعر فلسطینی، بتینا بروکمپر تهیه کننده آلمانی، لوکا مارینِلی بازیگر ایتالیایی و کلبر مندونسا فیلو فیلمساز و منتقد برزیلی هستند.
همان طور که از پیش اعلام شده جرمی آیرونز بازیگر بریتانیایی امسال رییس هیات داوران جشنواره است.
لونرگان کارگردان فیلمهای تحسین شدهای چون «منچستر کنار دریا» است که برای آن اسکار فیلمنامه غیراقتباسی را دریافت کرده است. او نامزدی اسکار را برای نوشتن فیلمنامه «دارودسته نیویورک» و «میتوانی روی من حساب کنی» در کارنامه دارد.
بژو برای بازی در «آرتیست» نامزدی اسکار را کسب کرد و جایزه جشنواره کن را برای بازی در «گذشته» فرهادی کسب کرد.
اولین فیلم جسیر با عنوان «نمک این دریا» در بخش رسمی جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و دومین فیلمش با عنوان «وقتی تو را دیدم» در برلیناله در بخش فوروم نمایش داده شد. «واجب» نیز در بخش رقابتی لوکارنو جای داشت.
مندونسا با اولین فیلم بلند داستانیاش با عنوان «سروصداهای همسایگی» در جشنواره فیلم روتردام حضور یافت و فیلم بعدیاش «آکواریوس» با بازی سونیا براگا در بخش رقابتی جشنواره کن نمایش داده شد. جدیدترین فیلم او با عنوان «باکورا» در بخش رقابتی جشنواره کن نمایش داده شد و جایزه ویژه هیات داوران را برد.
هفتادمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم برلین از ۲۰ فوریه تا یکم مارس ۲۰۲۰ (یک تا ۱۱ اسفند) برگزار میشود.
فیلم «زنِ شوهردار» محصول 1964 ساخته ژان لوک گدار بر پایه سه عنصر قدرت و حکومت (که نقش آن را مردی خلبان با روحیه خشک و سرد ارتشی به عهده دارد)، جامعه عصیانگر و خسته از وضع موجود (که زنی زیبا و سرکش نماینده آن است) و در نهایت عنصر سوم هنرِ نمایشی و تاثیر و نقش آن (که هنرپیشه تئاتر نقش آن را پذیرفته) بنا شده است که در نوشته پیش رو قصد تحلیل همین سه ضلعی را داریم. در فیلم «زنِ شوهردار» که نام آن نیز دستخوش ممیزی قرار گرفت تا نتوان فرد را به جمع تعمیم داد و به «یک زنِ شوهردار» تغییر یافت؛ سه عنصر مورد اشاره درقالب یک مثلث متساوی الاضلاع با رویکرد زیباییشناسیِ وسواسگونهای از طریق اندازهگیری فاصله بین اندام شارلوت هنرپیشه زن فیلم خودنمایی میکند. تاکید گدار بر این مثلث که اصرار بر تساوی اضلاعِ آن مشاهده میشود به نوعی بیانگر دیدگاه فیلمساز بر نقش رقابتی و همسان عناصر یاد شده در دهه 60 میلادی اجتماع فرانسه با همراهی موج نوی آن روزگار است.
هر چند در این فیلم به اندازه آثار دیگر گدار از شهر پاریس و خیابانهای آن گذر نمیکنیم و فیلمساز هوشمندانه ما را پیش از حضور ضلعِ قدرت به برج ایفل و خیابان شانزلیزه پر زرق و برق میبرد؛ اما پس از آن گویی شهر پاریس محو میشود و قرار است داستان را در لابهلای دیوارهای سپید خانه دنبال کنیم و تنها خیابانهای شهر پاریس و تاکسیهای آن محلی برای موش و گربه بازیهای شارلوت نگران از لو رفتن خیانتش میشوند هرچند در پس چهره هیجان زده و در عین حال سرخوش او اثری از پشیمانی نمیبینیم. گویا عصیان دختر در عدم حضور عنصر قدرت به شکلی عریان بر پشت بام خانهای در شهر پاریس شکل میگیرد، جایی که اصرار معشوق او هم اثری در سرکشی او ندارد و کم کم هر چه جلو میرویم او بیپرواتر میشود و در سکانس درخشان تعقیب و گریز شارلوت و شوهرش در خانه که بر سر یک صفحه موسیقی نقش میبندد، گدار هوشمندانه دوربین را ثابت نگه میدارد تا بیننده در حالی که شارلوت -ضلع سوم مثلث را در دستش گرفته- شاهد سر شاخ شدن دو عنصر قدرت و جامعه عصیانگر باشد. جایی که ضلع حکومت با همه تلاش خود موفق نمیشود مانع گسترش هنر شود و در نهایت صدای خندههای یک دختر که توامان مایههای طنز و هیستری دارد در صفحه گرامِ موسیقی شنیده میشود. در حقیقت گدار این حس را به بیننده القا میکند که قدرت آن روز یارای مقابله با اجتماعِ پویا و هنر را ندارد و اجتماع و هنر چون رودی خروشان قرار است راه خود را بیابند.
تصاویر برهنه و تقطیع شده شارلوت زیر عنوان نماینده اجتماع گویا طعنهای سنگین به سینما و نقش موثر آن بر استفاده ابزاری از بدن زن و جامعه مدرن است جایی که هنرپیشه زن فیلم به وضوح هالیوود و هنرپیشههایش را به هنر اروپا ترجیح میدهد. در سکانس طولانی ابتدایی فیلم مرد در حال نوازش دستان زن است و زن در ادامه دستان خود را میکشد نمای پایانی و کوتاهتر همین کار تکرار میشود با این تفاوت که مرد که نماینده هنر است دستان خود را از دستان نوازشگر جامعه جدا میکند و میرود .
گویی هنر و تئاتر و سینما به تأسی از هالیوود بیرحم ضربه خود را بر پیکره نحیف جامعه که خود با ترفندی خاص به استقبالش رفته بود وارد میکند. اتفاقا در همان سکانس پایانی مرد راهی سفر با تحکم به زن میگوید "پول را آوردی" و وقتی پاسخ مثبت را میشنود با بیاعتنایی و بیرحمی پول را میگیرد و در جیب خود میگذارد. به باور فیلمساز ظاهرا وظیفه تئاتر و هنر وابسته به سرمایه داری این بوده که جیب خود را از اجتماع درمانده پر کند، کودکی در دامان او قرار دهد که باز هم مشخص نیست این کودک حاصل کار حکومت است یا تلاش هنر بیرحم و پر مدعا و در نهایت او را با سرخوشیهایش تنها بگذارد و برود. تاکید گدار بر تصاویر اغوا کننده زنان هالیوودی چون مارلین دیتریش که سمبل جاذبه آن روزگار هستند و هیچکاک بزرگ استاد بی بدیل تعلیق و نماینده تکنیک و فن سینما در حقیقت کلاف درهم تنیده سکس و هنر مدرن آن روز را نشان میدهد به شکلی که بیانگر تاثیر گذاری شگرف فن هنر و ابزار قدرتمند آن برای سیطره بر جامعه آن روز باشد که تا الان ادامه پیدا کرده و جامعه را گریزی از این زیبای دردسرساز نیست پدیده ای به نام "سینما".
گدار در این فیلمش به جای قطع جامپ کات که امضای اوست از فید اوت استفاده میکند تا ظاهری ملایم و شاعرگونه به فیلم بدهد. وابستگی شارلوت به شوهر خلبانش که عاشقانه زنش را دوست دارد در کنار عشق زن به معشوقش ویکتور مثلث درهم تنیده ای میسازد که ظاهرا رهایی از آن ممکن نیست؛ همانطور که ماندنش هم بی دردسر نخواهد بود. تمایل هر دو مرد به بچه دار شدن از این زن زیبا و عدم تمایل او به داشتن کودکی از آنها با این توجیه که او خودش یک بچه دارد در حقیقت بیانگر دو دیدگاه موازی و در عین حال متفاوت از سوی دو قدرت مذکر فیلم و یک دیدگاه واحد و تدافعی از سمت و سوی جامعه فمینیست فرانسه است. ضلع حکومت ظاهرا در فکر کاشتن بذر قدرت و به اسارت گرفتن اجتماع و ضلع اغواگر -آن که اتفاقا موفق به جلب نظر جامعه شده- به دنبال تثبیت موقعیت خود در برداشت منافع مادیاش و در عین حال عدم پذیرش مسئولیت مدنی و عواقب مخرب ان است. از سوی دیگر شارلوت که نماینده جامعه است در جای جای فیلم رو به سطحی نگری مفرط می آورد از وسواس او در استانداردهای تعریف شده اندامش تا انتخاب بهترین لباس زیر جایی که شاید بیننده از او به عنوان مادر توقع بیشتری برای تربیت فرزندش دارد تا موضوع های سطحی هرچند به نظر میرسد گدار از عمد به هیچ عنوان اصراری بر مهم و بزرگ نشان دادن کودک فیلم نشان نمیدهد و البته در سکانس صحبتهای پزشک متخصص زنان تاکید بر معنویت آمیزش جنسی با هدف ازدیاد نسل به وضوح دیده میشود.
شاید هم فیلمساز بین تامین معاش از جانب حکومت و عشق و هوس از جانب هنر تعادلی ایجاد کرده تا هر دو را حریصانه هم زمان در چنگ خودش نگاه دارد هرچند گدار هوشمندانه تصمیمی برای نتیجه گیری ندارد و آن را به عهده مخاطب گذاشته است. سکانس مکالمه بین دو دختر نوجوان در رستوران که شارلوت صحبتهایشان را استراق سمع میکند شاید به نوعی از نسل آینده آن روزگار خبر میدهد که قرار است پیش درامدی باشد برای فرزندی که او به زودی به دنیا خواهد اورد. نسلی که دغدغهاش زیباییهای سطحی و گرفتاریهای امروز اوست، گویا قرار است در روی همان پاشنه بچرخد.
هفتاد و سومین دوره جوایز سالانه آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا (بفتا) دیشب برندگان خود را شناخت.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از ورایتی، در این مراسم «۱۹۱۷» ساخته سم مندس که ۹ نامزدی به دست آورده بود، ۷ جایزه را با خود به خانه برد. جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم بریتانیایی از مهمترین جوایزی بود که این فیلم از آن خود کرد.
هفتادمین جشنواره برلین امسال در بخش رقابتی اصلی خود میزبان نمایش ۱۸ فیلم است؛ سینمای ایران نیز با یک محصول مشترک در بخش اصلی این رویداد سینمایی حضور خواهد داشت.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از سایت جشنواره، در میان ۱۸ فیلمی که برای کسب جایزه خرس طلای بهترین فیلم جشنواره رقابت می کنند، ۱۶ فیلم اولین نمایش جهانی خود در برلیناله تجربه خواهند کرد و یک فیلم نیز غیرداستانی (مستند) است. در بخش رقابتی و اصلی برلین ۲۰۲۰ فیلم «شیطان وجود ندارد» به کارگردانی محمد رسولاف به عنوان محصول مشترک سینمای آلمان، جمهوری چک و ایران به روی پرده خواهد رفت. اسامی شناخته شدهای چون ابل فرارا، هونگ سانگ سو، کلی ریچارد، سالی پاتر و کریستین پتزولد در میان کارگردانان بخش رقابتی دیده میشود.
ماجرای عدم تماشای فیلمهای واجد شرایط شرکت در رقابت اسکار توسط رای دهندگان مسئله تازهای نیست که کری مولیگان نیز به منتقدان آن پیوست.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر، دلیل معتبر شناخته شدن جایزه آکادمی به عنوان معتبرترین جایزه سینمایی تعداد زیاد رای دهندگان چندهزار نفری در مقابل تعداد اندک داوران سایر رویدادهاست؛ اما منتقدان معتقدند چگونه امکان دارد همه این رای دهندگان فیلمهای مرتبط را مشاهده کنند. کری مولیگان بازیگر انگلیسی نیز در مورد این و بحث جنسیتی نتایج آرا پرداخته است.