اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نقاشی‎های بیتا وکیلی مولد حریم آشنا در بطن فرهنگ دیگری

 

 نقاشی های بیتا وکیلی

در این تحلیل نقاشی‎های بیتا وکیلی با نام «شهریور»[1] با تکیه بر تئوری لوتمان در خصوص سمیوسفر تحلیل و سپس به سبک او پرداخته شده است.

بر اساس تئوری لوتمان و در نظر گرفتن فضا به عنوان ویژگی فرازبانی، گونه‎شناسی فرهنگ، یعنی جداسازی «فرهنگ آشنا» از «فرهنگ دیگری» مطرح می‎شود. بر اساس این الگوی فرهنگی، «فرهنگ آشنا» دارای ویژگی‎هایی مانند نظام‎مندی، پیوستاری، مشروعیت و ... است و در مقابل «فرهنگ دیگری» بی‎نظم، نابسامان، هیولاوار و وحشی تلقی می‎شود. هر چند «فرهنگ آشنا» برای تثبیت هویت خود، اتفاقاً و به شکل تناقض گونه‎ای  ناچار به پذیرش «فرهنگ دیگری» و ارتباط تعاملی با آن در مراحلی خواهد بود.

 

با این توضیح مقدماتی، با آثار وکیلی مواجه خواهم شد و در میانه تحلیل، تئوری لوتمان را در ارتباط با آثارش بیان خواهم کرد. در مجموعه «شهریور» فرهنگ آشنا به صورت تبلور است -و فراموش نکرده‎ایم که لوتمان واژه‎ سمیوسفر را از علم شیمی و ترازهای اوربیتالی گرفته است- تبلور و تولد در هسته مرکزی به صورت یک جنین نشان داده شده است. این جنین نماینده فرهنگ آشناست. در حاشیه در مقابل تولد و طبیعت، جهان صنعتی و آسمان خراش‎هایی با سوزن‎های منگنه، هیولاوار بالا رفته‎اند که نماینده فرهنگ بیگانه و دیگری هستند. اساسا لوتمان ساختار سمیوسفر را ساختاری نامتقارن می‎داند و این عدم تقارن به شکل روشنی در ارتباطِ بین "مرکز" تولد  -فرهنگ آشنا- و "حاشیه" آن –یعنی فرهنگ دیگری- خود را نشان داده است.

فضاهای نابسامان شهری و صنعتی که حاشیه را شکل داده‎اند اصل یکی از آثار وکیلی را تشکیل داده است. فضای حاشیه‎ای که غالب بر هسته و پیدایش از دل طبیعت است. رنگ‎های مرده و تیره در حاشیه نیز در تقابل رنگ‎های بر گرفته از طبیعت و نوع قلم کشیدن‎های ظریف او در مرکز دارد که مرکز را به سوی نقاشی‎های مینیاتوروار و شرقی برده و در مقابل، تضاد و البته تعامل کنش گونه با یک جامعه افسارگسیخته به تصویر کشیده است. یک خط روایی می‎توان از دل مجموعه شهریور بر اساس ساختار سمیوسفری بیرون کشید. حاشیه‎ای که مرکز را در ابتدای روایت پس می‎زند و خود را غالب بر کل نشان می‎دهد، کم‎کم رنگ می‎بازد. این رنگ باختن هنگامی صورت می‎پذیرد که رنگ‎های مرکز باز شده‎اند. فضای مرکز بسط‎یافته می‎شود. جنین بزرگ‎تر شده است. فیگور مادر نمایان می‎گردد و این مرکز است که فضای حاشیه‎ای را در نظام سمیوسفر پس خواهد زد. مرکز که قدرت یافته است. طیف رنگ‎ها نیز بازتر می‎شود تا اوج زیبایی‎شناسی تابلوهایش در فیگوری نمایان گردد که از هسته و مرکز شکل گرفته و در حال پس زدن فضای حاشیه‎ای است.

بیتا وکیلی مجموعه نقاشی های بیتا وکیلی با عنوان شهریور 

به این صورت فضای مرکز و شرق‎مآبانه که وجوه زیبایی‎شناسیش نیز تبلور می‎یابد کاملا سامان یافته تصویر شده است. این هسته ی پس زننده فضای حاشیه‎ای مشروعیت می‎گیرد طوری که در اصل فرهنگ اصیل و آشنا باید فرهنگ بیگانه و دیگری را پس نهد و خود مشروعیت یابد. فرهنگی که نهاد محسوب می‎گردد. در هسته و مرکز شاهد شکل‎گیری و حضور ناب‎ترین و خالص‎ترین هنجارهای هویتی یک فرهنگ می‎باشیم. این فضای مرکزی طوری به نقاشی‎های او جان داده است و آن‎ها را برگرفته از دل طبیعت می‎کند که شما را در مقابل حقیقتی زنده قرار خواهند داد.

 

از دیگر مسائل حائز اهمیت، سبک وکیلی در مجموعه اخیر اوست. نقاشی‎های جدیدش از نقاشی های قبلیش که در سبک آبستره شناخته شده بودند این بار نه تنها با وارد کردن فیگور نوعی آشنایی زدایی از سبک و ژانرهای آبستره می‎کند بلکه با نهادن یک خط روایی در دل نظام سمیوسفری، به چالش کشیدن تقابل دو فرهنگ و اصل نهادن دیگری، گذار کاملی از آبستره می‎کند. آن طور که میشل سوفِر مفسر و مبلغ آبستره آن را فاقد نقد منطقی می‎داند با یک رویکرد علمی در هنر در خوانش نقاشی‎های وکیلی مواجه شدم تا اساسا این تفکر سبکی را به چالش بکشم. نقاشی‎هایش را حتی آبستره پست‎مدرن –نامی که نمایشگاهش با آن تبلیغ شده بود- هم نمی‎دانم چون هنرمند را در عصر پسامدرن بالاتر از تن دادن به هر نظام تک بعدی می‎پندارم؛ زیرا تنها وارد کردن فیگور او را از آبستره خارج نکرده و آبستره بودن کارهایش نیز یک فضیلت محسوب نمی‎شده است. او خصوصیات سبکی را ارتقا داده است. اگر به نظر لوتمان بازگردم باید اشاره کنم که سمیوسفر فضای نشانه‎ای لازم برای هستی و کارکرد زبان‎های گوناگون و تعامل آن‎ها بر یکدیگر می‎باشد و سمیوسفر را نمی‎توان صرفا به مجموعه‎ زبان‎های موجود در آن تقلیل داد. به عبارت دیگر سمیوسفر دارای هستی ماقبل از این زبان‎ها بوده و هم‎چنین  دائماً در تعامل با آن‎هاست. فضای کارهای او به سبک خاصی تقلیل داده نمی‎شود و کاملا فراتر از یک سبک است و چون در یک سبک نمی‎گنجد؛ اشتباه است که بخواهیم در سبک‎شناسی یک واژه پست‎مدرنیسم با آن همراه کنیم. بیتا وکیلی فضای گفتمانی ایجاد کرده است. گفته در گفته وارد تعامل شده‎اند و فضای تعاملی در ترازهای متفاوت ایجاد کرده است تا خصوصیات سبک‎شناسی را نیز ارتقا دهد. در نقد سنتی شاید به دنبال سبک یک هنرمند رفتن و شناسایی و چارچوب دادن به آن اساس کار یک منتقد محسوب می‎گشت اما وقتی اثر هنری به نقد مدرن چراغ سبز نشان می‎دهد باید فضاهای تعاملی مورد واکاوی قرار گیرند.[2]

 

[1] نقاشی‎های بیتا وکیلی با نام «شهریور» از 1 تا 18 اردیبهشت‎ ماه در گالری «ماه مهر» دایر است.

[2] از آثار بیتا وکیلی کاملا لذت بردم و می‎خواستم تنها یادداشتی بر آن بنگارم و تجربه مواجهه شدن با آثارش را توصیف کنم؛ اما مواردی که به اشتباه در خوانش آثارش را خواندم و خصوصا اصل تقلیل دادن کارهایش به سبک آبستره یا هر پسوند و پیشوندی که به آن بخواهیم افزود بنده را واداشت تا با یک رویکرد علمی که اساسا آبستره در نقد علمی مهار نمی‎گردد با آن مواجه شوم. آثار او را فراتر از تقلیل به سبک خاصی می‎دانم و با گفتمان تعاملی است که می‎توان فضاهای گفتمانی در نقاشی‎هایش را تحلیل کرد.

 

 

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری

 


دیدگاه‌ها  

0 #1 موج رنگ 1392-02-10 13:28
خوشحال می شویم اگر ما را جزو دوستان خود قرار دهید.
با تشکر

mojerang.blogfa.com
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما