سینما، ناب ترین ابزار برای تصویرنمایی پراکندهگی نگاه آدمی است و سینمای پست مدرن به هنگامترین نشانه برای رسیدن به عصاره تفکری بازنمایان شده در عصر تکنولوژی به شمار می رود. فیلم «شکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» که اولین فیلم بلند سینمایی شهرام مکری به شمار می آید، آشکارا نشانههایی از سینمای پست مدرن را در خود دارد و از این حیث میتواند نمونهای قابل ذکر از این نوع سینما برای آثار داخلی به شمار آید.
فیلم «عصر یخبندان» عناوین پُرمدعاترین و ضعیفترین ساختهی سالهای اخیر سینمای ایران را توامان دارا است! ادعاهای واهی فیلمسازی که خود را داعیه دار سینمای اجتماعی و البته سیاسی میداند و تنها رمز رسیدن به این محدودهی حساس پرداختی را در حد یک دیالوگ خام دستانه از زبان کاراکترها میبیند.
ادامه مطلب تحلیلی بر ساختار روایی غیر خطی با نگاهی به فیلم «عصر یخبندان»
فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»، دعوتی است به جهانی دیگر از تماشا، سفری سرخوشانه به عالم خیال که همه چیز طعم رهایی دارد و شوق پرواز. بازگشت گُلی بعد از 20 سال به زادگاهش در رشت بهانهای میشود برای خاطره بازی در احوال دیروز و تامل به تنفس امروزی که در چهارراهی از غبار و تشویش و فناوری و سرگیجههای چرخشوار در روزگاری مادی از پا درآمده تا دیگر کمتر نشانی از یاد و یادگاری بر پنجره گشوده از آرزو بر جای بماند و صفی یزدانیان، منتقد آشنا به واژه در اولین قرار فیلمسازی با مخاطب، نشانی گمشده از راهی میدهد که سالها در عصر پیوندهای سایبری به فراموشی رفته است.
ادامه مطلب نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»/ به دنبال ردی از سرانگشت نگاهت
فیلمهای تجربی سعی دارند با نگاهی دوباره به بازنمایی فرم و رویه قالب در سینما پرداخته و در این مسیر به اشکالی جدید دربافت و شاکله اثردست یابند. اما فیلم «پریدن از ارتفاع کم» نه تنها فاقد فرم بیان تازهای در ساختار و اجرای اثر نبوده، بلکه از این حیث، دارای نماهایی ساده در کارگردانی و بدون پیچشهای روایی در فیلمنامه میباشد و مساله اساسی فیلمساز از این سازه نه در شکل ارائه بلکه در مفهوم نهفتهای است که ایده اولیه براساس رسیدن به خاستگاه فوق طرحریزی شده است.
ادامه مطلب نگاهی به فیلم «پریدن از ارتفاع کم» ساختهی حامد رجبی/ نَفَسی که عمیق نیست
دیوید فینچر باز هم به سراغ ساخت اثری اقتباسی رفته و این بار با دستمایه قرار دادن رمانی عامهپسند و پرفروش، به دنبال ارائهی تصویری متمایز از انسانی است که در جهان مدرن امروز به نقطهای صفر از درجهی اخلاقگرایی رسیده است؛ داستان "دختر گمشده" نوشتهی گیلیان فلین که برای اولین بار در مقام فیلمنامهنویس ظاهر شده و برخلاف دوران نسبتا موفق داستاننگاری جنایی، در این موقعیت جدید نتوانسته به توفیق دست یابد. فیلمنامه گسسته، ناهمگون و کشدار دختر گمشده آن چیزی نبود که از یک اثر درام جنایی توقع داشتیم و نتیجه تنها ارائه تابلویی اخلاقی برای بیننده به روش مجموعههایی آموزشی است!
ادامه مطلب نگاهی به فیلم "دختر گمشده" ساخته دیوید فینچر/ ردپای خون در دفتر تقدیر
هومن سیدی با فرمی مهندسی شده در عناصر سینمایی، ما را به تماشای فیلمی در می آورد که تاثیر مخرب آثار اعتیاد را نه در شمایلی مرسوم از شکنندگی اندام و زبان شخصیت، بلکه در پیچش جهانی آخرالزمانی نمایان می سازد که از این منظر فیلم " اعترافات ذهن خطرناک من" را می توان به عنوان فیلمی اخلاق گرا در جهت مغموم شمردن مواد خانمان سوز اعتیاد دانست که شکلی صریح از آن را در نمایی سوخته از خانه کاراکتر اصلی فیلم می توان دید.
ادامه مطلب ذهنی به هم ریخته از افیون زندگی / نگاهی به فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»
فیلم آیدا برای آنها که به دنبال فیلمی پر رنگ و لعاب و با جذابیتهای ظاهری سینما هستند، میتواند به ساختهای منزجر کننده تبدیل شود، اما برای آن دسته از افرادی که به دنبال لایههای عمیقتری از نور و تصویر و به دنبال فهم مفاهیمی ارزشمند و فرمهایی نامتعارف هستند، میتواند تجربهای گرانقدر و لذتی ماندگار به جای گذارد.
ادامه مطلب رنگی از رستگاری بر پردهی معنا