سومین همایش ملی «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» با محور ویژه «آینده پژوهی اجتماعی و فرهنگی» برگزار خواهد شد.
به گزارش بخش پژوهشی آکادمی هنر، انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری برخی انجمنهای علمی و نهادهای دانشگاهی و پژوهشی کشور، به منظور تقویت دانش و گسترش ادبیات علمی حوزه علوم اجتماعی و ارتقاء کمی و کیفی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در آذر ماه 1393، سومین همایش دو سالانه ملی «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» را با محور ویژه «آینده پژوهی اجتماعی و فرهنگی» برگزار میکند.
کودک در زمان: زمان و فضا در "عنکبوت" دیوید کراننبرگ
زمان، بعد بشری، که هرچه هستیم از آن است.
این فصل به سه دلیل عمده "کودک در زمان" نامگذاری شده است. نخست اینکه از زمان فرزندان 1979 دیوید کراننبرگ دیگر علاقهای به روابط میان فرزندان و والدین نشان نداده بود. اگرچه، عنکبوت 2003 که از رمانی به همین نام در سال 1990 نوشتهی پاتریک مک گراث اقتباس شده است، بیش از اینکه اعمال یک کودک را به نمایش بگذارد، آنها را در هستهی ذاتی خودشان قرار میدهد. دلیل دوم اینکه، از میان تمام فیلمهایی که خودش فیلمنامهشان را نوشته، این نخستین فیلمنامهای است که به طور مکرر از افعال ماضی استفاده میکند. دلیل سوم این است که به نظر من رمان یان مک اوان، که نام کودک در زمانِ آن چندان راهگشا نیست، وجه تشابه مفیدی برای یکی از صحنههای کلیدی نسخهی سینمایی عنکبوت فراهم می آورد. در آثار کراننبرگ شباهتهای زیادی با آثار فئودور داستایوسکی نیز میتوان یافت: قهرمانی منزوی که واقعیت خود را خودش میسازد، به خصوص با نوشتن شکل منفی زمان گذشته برای توضیح اعمال شخصیتهایش و استفاده از موقعیتهای آستانهای به عنوان مکانهایی که بحرانها به وقوع میپیوندند. این تصور داستایوسکی از رویای فانتزی، که به طور مشخص با صحنهی فلاشبک بسیار مرتبط است را به تفصیل شرح خواهم داد.
نویسندۀ وبلاگ «شمال از شمال غربی» زمانی در نقد یکی از فیلمهای جشنوارۀ فیلم فجر بهاختصار نوشته بود: «با دیدن هر فیلمی که زمان را قطعهقطعه میکند میشود از خود سؤال کرد که اگر زمان بههمریخته نبود و خطّی روایت میشد چه اتّفاقی میافتاد؟» این سؤالی است که این روزها در برابر قریب به اتفاق آثار داستانیمان میتوانیم از خود بپرسیم، زیرا شکست زمان خطی دیگر انگار به جزیی بدیهی از فرایند خلق داستانها و رمانها بدل شده است. میخواهیم از همین سؤال بدیهی آغاز کنیم و از تمایزی که میان زمان خطی و غیرخطی گذاشته است و ببینیم که اگر در اینجا؛ نرسیده به پل... زمان بههم ریخته نبود و خطی روایت میشد چه اتفاقی میافتاد؟ بهعبارت دیگر، اگر شکست زمان و روایت خطی را، بهترتیب، از خصوصیات بارز نوشتار مدرن و نوشتار رئالیستی بدانیم، میخواهیم ببنیم که انتخاب اولی (بهعنوان یک مُد نویسندگی) بهجای دومی (بهعنوان شیوهای ازمُدافتاده) آیا نفعی به نویسنده رسانده است یا برعکس او را از رسیدن به هدفش بازداشته است.
ادامه مطلب سرنوشتهای ازهمجدا / دربارۀ رمان «اینجا؛ نرسیده به پل...» نوشتۀ آنیتا یارمحمدی
تالار حافظ مردادماه میزبان «هر کس با تنهاییاش» در کنار «الیور توئیست» خواهد بود.
به گزارش بخش نمایشی آکادمی هنر، این متن که نوشته دوریس لسینگ است، با ترجمه و بازنویسی سارا ابراهیمی و سیدمهدی احمدپناه و به کارگردانی سیدمهدی احمدپناه، از 7 مردادماه در تالار حافظ میزبان مخاطبان خواهد بود.
نمایش «هر کس با تنهاییاش» داستان پسری جوان به نام تونی را روایت میکند که پس از اتمام دوره سربازی و بازگشت به خانه با تغییرات بسیار در خانهاش روبرو میشود و......
ادامه مطلب هر کس با تنهایی اش
مکس دیوانه: جاده خشم Max Mad: Fury Road نام فیلم تازهای از جورج میلر است. نگارش فیلمنامه این فیلم بر عهده نیک لاثوریس، برندن مک کارتی می باشد.
موزه هنرهاي مدرن آمريکا، آثار زيبا و در عين حال پيچيدهاي از سيگمار پولکه هنرمند آلماني (2010-1941) را به نمايش گذاشته است.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، نمايشگاه آثار پولکه شامل آثاري از نقاشي، عکاسي، طراحي، چاپ و مجسمه سازي است.
ادامه مطلب ثار سيگمار پولکه در موزه هنر هاي مدرن آمريکا
پنجاه سايه خاکستري (یا پنجاه سایه گری) fifty shade of grey عنوان فيلمي از سم تيلور جانسون است که اين روز ها سر و صداي زيادي به پا کرده است. فيلمنامه اين کار را کلي مارسل، پاتريک ماربر، مارک بوم بک بر اساس رماني از اي. ال جيمز نوشته اند.
ادامه مطلب «پنجاه سايه خاکستري» فيلمي پر سر و صدا