اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نقد فیلم خشکسالی دروغ / روایت طبقه متوسط در عصر خشکسالی

خشکسالی و دروغ


خشکسالی و دروغ جدیدترین ساخته سینمایی پدرام علیزاده است. فیلمی که از نمایشنامه درخشان خشکسالی و دروغ اثر محمد یعقوبی اقتباس شده است. در یک نگاه کلی فیلم با وضعیت نمایشی آن فرق چندانی ندارد. یعقوبی نمایش نامه نویس این اثر که خود آن را کارگردانی کرد و چندین بار این نمایش را بر روی صحنه برد، جزء کارگردانانی محسوب می‌شود که تکیه اصلی آن بر متن است و کمتر تمهیدات اجرایی و جلوه‌های بصری از او می‌بینیم. نمایش «خشکسالی و دروغ» نیز از وسایل حداقلی و کمترین آکسسوار بهره برده بود. یعقوبی در نسخه سینمایی، فیلمنامه نویس و یار اصلی او علی سرابی بازیگردان است. پس بی راه نیست که شباهت های بسیار فیلم و نمایش برجسته باشد. 


در فیلم با صحنه‌های طولانی، ایستایی دوربین و حتی یکنواختی بازی دو بازیگر اصلی نمایش –که در تمام اجراها ثابت بوده‌اند- یعنی علی سرابی (در نقش امید) و آیدا کیخایی (در نقش میترا) روبه‌رو هستیم؛ البته که اجرای نقش‌ها کاملا تیاتری نیست و مخاطب سینما را دلزده نمی‌کند. چند شخصیت جدید هم به قصه اضافه شده‌اند که تاثیر چندانی روی روند فیلم به جزء شلوغ‌تر کردن فیلم ندارند. خانم دکتر مطلقه‌ای که دوست میترا (با بازی مارال بنی آدم) است و به میترا درس‌هایی اشتباه می‌دهد، ولی میترا که به زندگی‎اش علاقه دارد آن‌ها را عملی نمی‌کند، دیگری افشین (با بازی مهدی محرابی) شوهر سابق آلا (با بازی پگاه آهنگرانی) که داستان هم از مزاحمت‌هایی که او برای آلا ایجاد می‌کند شروع می‌شود. شخصیت افشین نیز به جز اینکه شک میترا را به یقین تبدیل کند و معشوقه امید را به میترا معرفی کند نقش چندانی در فیلم ندارد. در آخر نگار (با بازی خاطره اسدی) دوست دختر آرش (با بازی محمدرضا گلزار)، که به یک حضور کم‌رنگ در آخر فیلم بسنده می‌کند و البته دختر میترا و امید، ریتا که باعث می‌شود بتوان از فیلم نتیجه گرفت.


امید دو شخصیت دارد مثبت و منفی که تماما سعی بر آن دارد که خود را مثبت نشان دهد؛ ولی دروغگو است. از یک طرف به میترا می‌گوید دوستت دارم و از یک طرف با آلا قرارهای پنهانی می‌گذارد. در صورتی که آلا که دانشجوی وکالت و در دفتر امید مشغول کار است و امید این موضوع را به میترا نگفته است. با گذر زمان امید فکر می‌کند آلا همان زن رویاهایش است، بک زن منطقی و کامل. آلا که از همسرش جدا شده، خوشبختی را در جای دیگری جست‌وجو می‌کند. او از قبل عاشق امید، دوست برادرش آرش و هم محله سابق‌شان بوده و حتی حاضر است این خوشبختی را روی زندگی میترا بسازد. امید که پس از ازدواجش و سپری کردن سال‌های اولیه مانند اکثر مردها از ازدواجش پشیمان شده و فکر می‌کند انتخاب درستی نکرده و دنبال یک زن منطقی‌تر برای زندگی‌اش می‌گردد، ولی آلا هم آن فرد آرمانی او نیست و مانند افراد پیرامون امید، دروغ می‌گوید و حتی بدتر ان که به خودش نیز دروغ می‌گوید. میترا شاید اعصاب امید و مخاطب را خورد کند اما او برخلاف دیگران در زندگی‌اش چیزی را مخفی نمی‌کند حتی رفتارهای بچه‎‌گانه‌اش را و با پرگویی‌ها، سئوالاتش حوصله امید را سر می‌برد و شاید نمی‌داند مردها از زنان پرس‌وجوگر خوششان نمی‌آید؛ در هر صورت میترا روراست است. آرش نیز می‌داند از زندگی چه می‌خواهد، او با دیدن زندگی امید و میترا همان‌طور که بیان می‌کند تمایلی به تغییر زندگی‌اش ندارد و به همین دلیل در مورد ازدواج با نگار مستاصل است.


در انتهای فیلم با ریتا دختر تازه به دنیا آمده میترا و امید که امید از وجودش خبر نداشته، مواجه میشویم. امید پس از مطلع شدن نیز آن را نفی می‌کند و یک بازی از طرف میترا برای از بین بردن آرامش خودش و آلا می‌داند؛ ولی میترا باز هم روراست است. امید پس از مدت کوتاهی با دیدن عکس بچه مستاصل می‌شود و می‌توان پشیمانی را در چهره‌اش دید. و آلا که در فیلم منطقی جلوه می‌کند، همان رفتار بچه‌گانه میترا را از خودش نشان می‌دهد و می‌پرسد: "اگر می‌دونستی باردار ازش جدا نمیشدی؟"

فیلم روایت زندگی طبقه متوسطی را دارد که مدام به دنبال تغییر است، البته که نمایش با تمهید صدای روی باند سوالاتی را در مورد این افسارگسیختگی طبقه متوسط از زبان خود شخصیت‌ها می‌پرسد، اما فیلم در این جا کمی لنگ می‌زند و نگاه خاکستری نمایش را به یک نگاه تیره از طبقه متوسط جامعه امروز تبدیل کرده است. در سکانسی که میترا در مستی در نسخه نمایش ناسزا می‌گوید، آن قدر حریم روابط به هم ریخته نیست و سوالات نسخه نمایش نتیجه گیری بهتری دارند. شاید یعقوبی که خود نویسنده نمایشنامه و فیلمنامه است در این چند سال نظرش در مورد این طبقه و برون رفت آن تغییر کرده است. طبقه متوسط خشکسالی و دروغ در یک برهوت روزمرگی به سر می‌برد که راه فرار را زندگی دیگری می‌بیند. آن چیزی که در زندگی خود ندارد شاید در زندگی دیگر وجود داشته باشد و نگاه فیلم بدین گونه است که در آن زندگی هم خبری نیست. این روزمرگی پس از چند سال گذر از آغاز رابطه به وجود می‌آید که طبقه متوسط تنها به دنبال حل مشکلات پیرامون‌اش به خصوص مشکلات اقتصادی است و از صبح تا غروب در حال کار کردن است. زندگی که رنگ از آن رخ می‌بندد و به این گونه روابط دیگر شاید به آن رنگ بدهد که آن هم باز از نگاه فیلمساز رنگ‌اش از بین خواهد رفت. فیلم روی تماشاگران تاثیر می‌گذارد و حتی تماشاگر را به سوال کردن وا میدارد که کدام کار درست است و کدام کار غلط.

درباره نویسنده :
هدیه میرزاده
نام نویسنده: هدیه میرزاده

سمت در آکادمی هنر: مدیر گالری رج

عرصه های فعالیت: ترجمة متون هنری، نویسنده آکادمی هنر از 1392، مُد و پوشاک، تئاتر


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما