اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نمایش نامه خوانی یا اجرای نمایش، تله تئاتر بدون قاب شیشه ای / نگاهی به نمایش روال عادی

مهدی تقوایی


در زندگی روزمره ما انبوهی از رفتارها و رخدادها در قالب روال عادی در آمده‎اند. این امر دست مایه‎ای برای خلق نمایشنامه ای با این مضمون شده است. نمايشنامه روال عادی را ژان کلود کری‎یر در سال 2002 نگاشته و دکتر محمدرضا خاکی آن را در سالن سایه به اجرا درآورده است.


ایوب آقاخانی در نمایش روال عادی


رذيله اخلاقی خبرچینی که کری‎یر به آن پرداخته در هر فرهنگ و سنتی عملی به دور از شأن انسانی است، تا جایی که این نویسنده فرانسوی را هم دچار یک دغدغه درونی برای پرداختن به آن کرده است.

در هنگام اجرا، قابليت متن نمايشی يک نمايشنامه عاملی تعيين کننده و تاثيرگذار در جذب مخاطب است. از سوی دیگر این تأثیرگذاری زمانی دو چندان می‎شود که با ویرایش و پيرايش اثر هنری، آن را از مرزهای زمانی و مکانی که نويسنده در آن می زيسته خارج کرده و به شکلی ملموس و آشنا در مختصات جغرافيايي و فرهنگی مکان اجرای نمايش باز آفريد. متاسفانه این نکته کليدی در اجرای نمایش روال عادی مغفول واقع شده است و ما شاهد یک خوانش دوصدايي از اين نمایشنامه هستیم. به عبارت ديگر عدم تحرک صحنه ای، اين اجرا را بيشتر به خوانش یک نمایش نامه شبیه کرده است.  خوانشی که بخش اعظم آن با یک روال عادی و یک نواختی همراه می باشد.

شاهد اين مدعا سکوت و سکونی است که در شروع نمایش و تا دقایقی پس از آن بر تمامی اجزاء  نمایش از جمله بازیگران حاکم است. البته شاید این امر به طبیعت اثر باز گردد اما کارگردان می توانست با اندکی تعمق و پيرايش متن نمايشنامه ، آن را از اين سکون و بی تحرگی خارج سازد. این سکون حاکم بر نمایشنامه نمی تواند پديده ای خارق العاده باشد زيرا با اين پيش فرض، هر گفتگو و نگاهی که هر روزه در جوامع انسانی و ميان انسان ها ردو بدل می شود قابليت تبديل به يک متن نمايشی و يا داستان کوتاه را خواهد داشت که البته موارد ياد شده  گهگاه بسیار تعمق بر انگیز تر از اين نمایشنامه به نظر می رسند.

این نمایش بر محور یک جلسه بازجوئی بنا شده است. بازجوئی از شخصی که به مدت 15 سال به شغل شریف خبرچینی (به قول خودش) شاغل بوده و در اين مدت خدمات ارزنده‎ای به جامعه عرضه کرده است. در واقع اين کار زمينه آرامش قلبی و درونی او را نيز فراهم می‎ساخته و اکنون به دلیل یک عمل خود خواسته و یا اگر بهتر بیان شود دیگری خواسته در مظان اتهام قرار گرفته است؛ اتهامی که زیاد جدی به نظر نمی آيد. این عدم باورپذير بودن اتهام از آن روست که دست زدن به یک عمل خود خواسته برای کسی که 15 سال مداوم تنها در پی محو انسانیت بوده و شرافت انسانی برای وی یک کلمه ناشناخته است، نمی‎تواند هراس و آشفتکی به همراه داشته باشد چرا که این عمل را با ایمان کامل و اعتقاد قلبی و البته برای گرفتن کوپن نان انجام می‎داده است. در ديگر سو، بازجو انسانی عاری از پیچیدگی‎های فکری است. او که تازه دو ماه است در اين پست مشغول به کار شده، عاری از هر گونه عقبه و تجربه در اين زمينه کاری است. از این روی به نظر می‎رسد که جای شخصیت بازپرس و خبرچین با هم عوض شده است.  اين امر بيننده را دچار نوعی سردرگمی می کند. در واقع برای بيننده اين پرسش مطرح می شود که چرا  فردی در این جایگاه در برابر یک زیردست این گونه به حالت عجز وضعف دچار شده است  و چرا بازپرس به طور جدی دست به تکاپو نمی زند تا بتواند متهم را دچار نوعی هراس و سردرگمی کند و در یک فرصت مناسب به خواست خود جامه عمل بپوشاند .ولی در عمل عکس اين اتفاق می افتد و بازجو به جای متهم دچار سردر گمی و هراس می شود.

 ديگر نکته حائز اهمیت در مورد اين اثر اقتباسی بودن آن می‎باشد. اين امر باید ما را یاری نمايد تا بتوانیم آن را به صورت ملموس تر برای تماشاگر در آوریم تا تماشاگر را بیشتر درگیر فضای نمایش کنیم. چرا که تماشاگر برای دیدن یک تله تئاتر بدون قاب شیشه‎ای به سالن نمایش نمی‎آید و به دنبال آن است که تاثیر‎پذیری بیشتری را در خود احساس کند، حتی برای لحظه‎ای.

اين وجه اثر باید به تماشاگر کمک کند تا بتواند یک همزادپنداری بین خود با فضای حاکم بر نمایش و یا حتی بازیگران برقرار نماید. کاری که نمایش روال عادی تا حدود کمی توانسته به این امر نائل آید. نمایشی از نمایشنامه بدون روتوش؛ نمایشنامه‎ای که این قابلیت را داشت تا بسیار بهتر و عمیق‎تر به یک معضل بزرگ انسانی پرداخته شود. در دورانی که روابط  میان انسان‎ها به گفته هابز که انسان گرگ-انسان می‎دانست بپردازد. روابط انسانی که به ورطه نابودی کشیده شده است و هیچ چیز در این میان لازمه هیچ چیز نیست.


درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما