بدعتهای «محمود جوادیپور» در هنر نوگرای ایران، از مجموعه یادداشتهای پیشگامان گرافیک نوین ایران
- توضیحات
«محمود جوادیپور نقاش نوگرای ایرانی، متولد 1299 در تهران و متوفی 1391 در آلمان است. او بیشتر بهخاطر نقاشیهای نوگرا با موضوعات، تکنیکها و رویکردهای متنوعش شهرت دارد؛ اما در کنار نقاشی، وجوه دیگر و بهخصوص طراحی گرافیک ایران نیز مدیون زحمات و بدعتهای بسیار او در مقطعی حساس از تاریخ هنر معاصرمان است. او تجارب بسیاری در زمینۀ چاپدستی و تصویرسازی دارد و اولین چاپهای رنگی با تکنیک عکاسی در چاپخانۀ ملی ایران توسط او انجام شده است. از جمله مهمترین اقداماتاش گشایش گالری «آپادانا»، نخستین گالری خصوصی ایران با همکاری دو تن از دوستانش است. جوادیپور مدتی در آلمان به تحصیل هنر پرداخت و پس از بازگشت با کولهباری از تجربه، سالها بهتربیت هنرجویان پرداخت. نام او با بسیاری از شاخههای رشتههای هنرهای تجسمی پیوند خورده است؛ از جمله تصویرسازی برای کتب و مجلات یا طراحی تمبر، پول و اوراق قرضه دولتی. او همچنین بر روی نقوش و هنرهایدستی سنتی ایران پژوهشهایی انجام داده است. از جوادیپور چندین کتاب آموزشی برای محصلین و مدرسین هنر و یک کتاب پژوهشی با عنوان «نمدهای ایران: پژوهشی در زمینۀ نمدهای منطقۀ گرگان و دشت» نیز منتشر شده است. شناخت وجوه مختلف فعالیتها و آثار جوادیپور در هنر ایران، نیازمند تأمل بسیار و بازشناخت نقش او در ایجاد جریان در این عرصه است.»
محمود جوادیپور از کودکی ذوق هنر و نقاشی داشت. پدر او در نوجوانی از کرمان به تهران مهاجرت کرده و در یکی از وزارتخانهها استخدام شده بود و او نیز ذوق هنریاش گاه در نقاشی و گاه در طراحی نقوش قالی جلوهگر میشد. جوادیپور در بسیاری از زمینههای هنر نوگرای ایران تلاش کرده و بدعتهایی را بنا نهاده، اما آنچنانکه شایسته است زحمات او در تاریخ هنر ایران مورد توجه و شناخت نسلهای بعدی قرار نگرفته است. علل و عوامل مختلفی را باید در این مسئله دخیل دانست؛ از جمله شخصیت متواضعاش و همچنین تنوع کاری او که فرصت افزایش تعداد آثار در این زمینهها را از او گرفته است. هرچند کوتاهی پژوهشگران و هنرمندان در شناساندن او را نیز باید دخیل دانست. با کنکاش در تاریخ هنر ایران میتوان ردپاهایی از تلاش هنرمندان مهجوری چون او را یافت که اثر فعالیتهایشان تا چند نسل بعد نیز همچنان باقی مانده است؛ بنابراین لازم است تا در بازشناخت تاریخ هنر معاصرمان با دقت عمل بیشتری بکوشیم.
جوادیپور در سال ۱۳۱۲ گواهینامۀ ششم هنرستان صنعتی ایران و آلمان (تهران) را در رشتۀ آهنگری و ماشینسازی دریافت کرد. او در هنرستان، از محضر بزرگان و فرهیختگانی همچون «نیما یوشیج»، «بزرگ علوی»، «علیاکبر دیهیم»، و افراد ممتاز دیگری بهره برد. در ۱۳۲۰ توانست آزمون عملی ورودی دانشکده را با موفقیت پشت سر بگذارد و بهعنوان عضوی از دومین گروه دانشجویان رشتۀ نقاشی از این مرکز فارغالتحصیل شود. در مدت تحصیل با هنرمندان نوگرایی همچون «لیلی تقیپور»، «احمد اسفندیاری»، «عبدالله عامری» و دیگر افراد مؤثر در هنر ایران همدوره بود. جوادیپور برای تأمین هزینههای زندگی در سال ۱۳۲۲ بهعنوان نقاش در چاپخانۀ بانک ملی ایران به صورت نیمهوقت استخدام شد. در طی کار در این مرکز اولین تجربۀ سفارشهای طراحی گرافیک خود برای کتابها و مجلات گرفت. همچنین با مطالعه و آزمون و خطا توانست نخستین کار چاپ رنگی در ایران را در همین مرکز به ثمر برساند. او در این مدت تجارب مختلفی در زمینۀ چاپدستی، طراحی نشانۀ گرافیکی، طراحی پوستر و روی جلد، تصویرسازی داستانهای کتابهای کودکان و بزرگسالان و مجلات، طراحی تمبر و نقش اسکناس، اوراق قرضه و یونیفرمهای سازمانی را کسب کرد. اوراق «سهام بافندگی جهان»، «سهامی شرکت میلاد»، «تمبرهای لباس محلی ایران»، همچنین پوسترها و تصویرسازیهای پراکندهای برای مجلاتی همچون «سخن» و «کاووش» در زمرۀ آثار او هستند (جوادیپور، 1383: 27).
جوادیپور اولین نمایشگاه نقاشی خود را در سال 1328 همراه با «حسین کاظمی»، «احمد اسفندیاری» و «مهدی ویشکایی» در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه به نمایش گذاشت. نبود فضای مناسب برای نمایش آثار هنرمندان و دغدغۀ او برای ایجاد پویایی در جامعۀ هنری و تأثیرگذاری اجتماعی هنر نوگرا باعث شد تا با همراهی «حسین کاظمی» و «هوشنگ آجودانی»، بدون کوچکترین حمایت دولتی و سرمایۀ بخش خصوصی، نخستین نگارخانۀ خصوصی ایران به نام «آپادانا» یا «کاشانۀ هنرهای زیبا» را در مکانی استیجاری نبش خیابان بهار واقع در خیابان انقلاب تهران تأسیس کنند. دوم مهرماه 1328، این نگارخانه با نمایش آثار نقاشی او و «حسین کاظمی»، «احمد اسفندیاری» و «جلیل ضیاءپور» رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. جوادیپور میگوید: «بر خلاف بیاعتناییها و بیمحلیهایی که از طرف مقامات دولتی و غیردولتی کشورمان صورت میگرفت، تنها انجمنهای فرهنگی کشورهای بیگانه بودند که در اینگونه موارد با آغوش باز از ما استقبال میکردند و حاضر به هرگونه کمک در زمینههای فرهنگی و هنری بودند» (جوادیپور، 1383: 31).
گالری آپادانا، پس از مدتی برای تشویق بیشتر علاقهمندان به حضور در این مکان و تأمین هزینههای خود، علاوه بر دایر کردن کلاسهای آموزش نقاشی، به نمایش فیلم و اسلاید آثار هنری و نقد آثار نیز میپردازد؛ و این محل به پاتوقی برای هنرمندان و هنردوستان تبدیل میشود. فعالیتهای نگارخانه از همان ابتدا در مطبوعات، رادیو و جامعۀ هنری، سروصدای زیادی میکند و بهعنوان یک اتفاق تازه و منحصربهفرد مورد توجه گستردۀ جامعۀ فرهنگی-هنری و فرهیختگان قرار میگیرد. فعالیت این مرکز در نهایت با مرگ نابهنگام دکتر «رضا جرجانی» -مدرس ادبیات دانشگاه تبریز- که در حین سخنرانیاش با موضوع «هنر و هنرمند» در این گالری جلوی چشم تماشاچیان اتفاق افتاد، رو به افول گذاشته و در نهایت پس از حدود شش ماه تعطیل شد. این گالری در مدت فعالیت خود، محل تجمع و بحث هنرمندان تجسمی بود و علاقهمندان هنر توانستند با هنر نوگرا و هنر غرب ارتباط بیشتری پیدا کنند. بازخورد نقدهای منتشر شده در مطبوعات دربارۀ رویدادهای این مرکز که توسط افرادی چون «جلال آلاحمد»، «جلیل ضیاپور»، «سیروس رامتین»، «احمد صادق» و.. در مجلاتی چون «پیک» و «مهر» منتشر شده، قابل تأمل است (قرشی، 1398: 14).
پس از تعطیلی گالری، جوادیپور، سرگشته، مدتی به نقاشی در مناظر شمال کشور مشغول میشود؛ تا اینکه برای مقطعی به پیشنهاد استادش حیدریان در کنار او به تدریس میپردازد. در سال 1330 با بورس تحصیلی کشور آلمانغربی برای مدتی در آنجا به تحصیل مشغول میشود. او در طول تحصیل به پژوهشهایی در زمینۀ هنرهای چاپی میپردازد. اقامت در اروپا و دومین بورس تحصیلی کشور آلمان، نقطۀ عطفی در خلق مجموعههای بعدی جوادیپور میشود. او در سال 1332 بهعنوان مدرس به استخدام دانشکدۀ هنرهای زیبای تهران درآمده و تأثیر بهسزایی بر نقاشان و طراحان گرافیک نسلهای بعدی خود میگذارد. جوادیپور میگوید: «با آشنایی بیشتری که نسبت به هنر گرافیک یافته بودم، همواره لزوم دایر کردن این رشته در دانشکدۀ هنرهای زیبا را احساس و بارها فواید تأسیس آنرا به مسئولین گوشزد میکردم؛ ولی متأسفانه هیچکس آنرا جدی نگرفت. اولین بار که با استادم آقای «علیمحمد حیدریان» دربارۀ هنر گرافیک صحبت کردم، به من خندیدند و گفتند: «گرافیک یعنی چه؟» اما درنهایت در سال 1347 با اضافه شدن رشتۀ گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا، آرزوی دیرینۀ جوادیپور نیز برآورده میشود.
جوادیپور که دغدغۀ هنرهای ملی، نقاشی ایرانی و نگارگری را دارد، با مطالعه بر آثار رضا عباسی و دیگر نگارگران ایران، مجموعه آثاری منحصربهفرد با استفاده از تکنیک چاپهای لینولیوم را که در 1337 در آلمان آغاز میکند، در ایران نیز ادامه میدهد. آثاری چون «بزم»، «سه اسب» و «رامشگران» از آن جملهاند که همگی در فرم و رنگ و فضاسازی وامدار نقاشی ایرانی هستند. این آثار در زمانۀ خود برای نقاشی ایرانی آثاری پیشرو بهحساب آمده و فتح بابی شدند برای ورود فضای چاپ دستی به نقاشی مدرن ایرانی برای همنسلان و نسلهای بعدی او. آثاری همچون «رستورانی در مونیخ» و «استراحت» که به لحاظ انتخاب سوژه و برخورد نقاش از منظر ترکیببندی، رنگ و تکنیک، ملهم از فضای آثار امپرسیونیستهای اروپایی است، مقدمهای میشوند برای تصویرسازیهای تکرنگ او برای داستانهای مجلۀ «کاووش». او با بهرهگیری از مهارت و تنوع تکنیکی خود در تصویرسازیهایش نیز بدعتی را بنا نهاد که ردپای آنرا در آثار نسلهای بعدی، مانند تصویرگریهای «فرشید مثقالی» برای کتابهای کودکان یا تصویرسازیهای مطبوعاتی «مرتضی ممیز» یا «قباد شیوا» میتوان دید. تدریس جوادیپور در هنرستان دخترانه از سال 1338 موجب آشنایی و مراوده با «حسین بهزاد» و «محمود فرشچیان»، نگارگران همعصرش در این مرکز و احتمالاً شناخت بیشتر او از فضای کار نگارگری ایرانی میشود.
جوادیپور که تجاربی هم در زمینۀ چاپ فلز و چاپسنگی (لیتوگرافی) به دست آورده است، در 1339 اولین نمایشگاه آثار چاپدستی خود را در «تالار رضا عباسی» به نمایش میگذارد. او در این مجموعه، خط فارسی را با نگاهی نو و بهخاطر فرمهای غنی و نقاشانۀ آن با تکنیک چاپ باتیک استفاده میکند؛ ویژگی که مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد. این آثار از جمله اولین نمونههای خلاق از بهکارگیری ظرفیتهای بصری و فرمیک کالیگرافی و خوشنویسی فارسی در نقاشی معاصر ایران است. احتمالاً این مجموعه در بهکارگیری خط بهعنوان عنصری اساسی و پایه، در جنبشی مانند سقاخانه و آثار هنرمندانی چون «حسین زندهرودی»، «فرامرز پیلارام» یا «پرویز تناولی» تأثیر داشته است.
نقاشیهایی تکنیک گراوور جوادیپور در عین حال که حالوهوایی بومی و هویت شرقی و ایرانی را در خود مستتر دارد، دارای خصلتها و ویژگیهای مدرن هم هستند؛ آنچنان که در منظرهپردازیهای رنگروغن او نیز این ویژگی بهخوبی قابل مشاهده است. بهرهگیری از ارزشهای خطی ملهم از قلمگیریهای نگارگری ایرانی، رنگگذاریهای شرقی و موضوعاتی که از ادبیات غنایی ایران سرچشمه گرفتهاند، در عین داشتن شمایلی گرافیکی، از جمله ویژگی این دست آثارش محسوب میشوند. برخی از این خصوصیات را در دهۀ بعد، میتوان در نقاشیهای متأثر از نگارگری «صادق بریرانی» نیز مشاهده کرد.
از جمله رویکردهای متنوع آثار جوادیپور، شیوهای متأثر از امپرسیونیسم و گاه، نمایش زندگی مردم عادی و روشهای سنتی زندگی است؛ اگرچه گرایش او در موضوع نقاشیهایش بیشتر نگاهی فولکلور بود تا گرایشهای جانبدارانه یا نوستالژیک. او تلاش کرد در راستای کشف مؤلفههای ملی، زندگی اقوام و نواحی بکر ایران را نمایش دهد. دیگر گرایش او نیز اقتباس تصویری از نگارگری ایران بود (کشمیرشکن، 1393: 91). همین رویکردهای نقاشانۀ او در برخی آثار گرافیکیاش نیز دستمایۀ کاری او شدهاند؛ از جمله تمبرهایی با موضوع لباسهای محلی ایران یا برخی تصویرسازیهایش برای مجلات. پاکباز معتقد است جوادیپور در مصورسازی کتابهای درسی و کتابهای کودکان، طراحی اوراق بهادار و طراحی نشانهها، غالباً از سنت تصویری و نقشمایههای ایرانی بهره میگرفته است (پاکباز، 1399: 244). بر اساس معدود آثار قابل دسترس از او میتوان متوجه شد که این تلاشهای اولیه در طراحی گرافیک ایران، بیشتر به آزمون و خطایی میماند که توسط نسل بعدی به ثمر نشسته است. اغلب این آثار که عمدتاً از بار خلاصهگویی گرافیکی کمتری برخوردار هستند، بیشتر با حالوهوایی نقاشانه یا نهایتاً با رویکردی تصویرگرایانه به اجرا درآمدهاند.
از جمله آثار طراحی گرافیک او میتوان به طراحی پوسترهای نمایشگاههای گروهی نقاشی در انجمن فرهنگی ایران و امریکا در سالهای 1341، 1343 و 1344 اشاره کرد که در طراحی آنها، هنرمند رویکردی مینیمال پیش گرفته است. بازی با اعداد در پوستر «هنر معاصر ایران» (1344) یادآور بهکارگیری اعداد ملهم از طلسمها و اسطرلابها در برخی آثار سقاخانه، مانند نقاشیهای «پرویز تناولی» و «حسین زندهرودی» است. با این تفاوت که در اینجا طراح برخوردی گرافیکی با موضوع داشته و اعداد سال برگزاری نمایشگاه را دستمایۀ خود برای خلق ایدۀ اصلی پوستر قرار داده است. این نوع از برخورد و ترکیببندی، چهار دهۀ بعد نیز، همچنان در آثار گرافیستهای جوانتر مورد استفاده قرار میگیرد.
هرچند جوادیپور در برخی از وجوه طراحی گرافیک ایران طلایهدار به حساب میآید، ولی او به غیر از سالهای جوانی، در ادامۀ مسیر هنری و حرفهایاش از آن فاصله گرفته و بر نقاشی متمرکز میشود. همین مسئله باعث شده تا در مجامع هنری یا تاریخ هنر ایران، معمولاً تنها بهعنوان پیشگامی در نقاشی نوگرا شناخته شود. در عین حال، مجموع تجارب متنوعاش در شاخهها و تکنیکهای هنری سبب غنا بخشیدن به کارش شد و دستاوردهای ارزندهای را به نسل بعد انتقال داد.
شاید بتوان اهمیت وجوه حرفهای و بدعتهای هنری جوادیپور را در این موارد خلاصه کرد:
1. از پیشگامان نقاشی نوگرای ایران و بیان مضامین فولکلور ایرانی با بهرهگیری از سبکهای مرسوم اروپایی.
2. دغدغه و پیگیری راهاندازی رشتۀ طراحی گرافیک (ارتباطات تصویری) در دانشگاه.
3. بنیانگذاری اولین گالری خصوصی ایران به نام «نگارخانۀ آپادانا، کاشانۀ هنرهای زیبا».
4. توجه به نقد و وجوه نظری هنر و به تبع آن برگزاری جلسات نقد و بررسی و گفتوگو در گالری آپادانا.
5. آغاز چاپ رنگی در ایران در چاپخانۀ ملی و تکمیل آن با استفاده از تحصیلات و یافتههای علمیاش در آلمان.
6. استفاده و ترویج تکنیکهای متنوع چاپ دستی مانند لینولیوم، فلز، لیتوگرافی (سنگ) و باتیک.
7. درک و بهرهگیری از ظرفیتهای خط و خوشنویسی فارسی بهعنوان عنصر بصری در خلق آثار.
8. طراحی گرافیک برای سازمانهای دولتی و دیگر مؤسسات از جمله طراحی تمبر، پول، اوراق قرضه، برگ سهام و...
9. طراحی پوسترهای فرهنگی از جمله برای نمایشگاههای گالری آپادانا و نمایشگاههای انجمنهای فرهنگی در تهران.
10. تصویرسازی برای نشریات از جمله «سخن» و «کاووش».
11. پژوهش و انتشار کتاب در حوزۀ هنرهای سنتی و تصویری ایران.
12. انتشار کتابهای آموزشی هنر برای محصلین و مدرسین.
بذرهایی که محمود جوادیپور در راستای دغدغههای خود در دهۀ بیست شمسی در وجوه مختلف هنر ایران کاشت، هر کدام بهطور مجزا توسط دیگر هنرمندان آبیاری شد و در دهۀ چهل ادامه یافت تا به ثمر نشست. جوادیپور در سال 1344 مورد ارزیابی شورای عالی فرهنگ وقت قرار گرفت و مدرکاش معادل دکتری اعلام شد و به رتبۀ دانشیاری ارتقاء یافت؛ علاوه بر این دارای نشان عالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هست. او بهغیر از دانشکده هنرهای زیبا، در هنرستان هنرهای زیبا و هنرستان کمالالملک (1345- 1338) و هنرکدۀ هنرهای تزیینی (1340-1342) نیز به تدریس پرداخت و طی سالها فعالیت هنریاش، نمایشگاههای متعدد نقاشی در داخل و خارج از کشور برگزار کرد (پاکباز، 1399: 244) و آثار نقاشیاش علاوه بر مجموعههای خصوصی و دولتی داخل کشور، در مجموعهها و موزههای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی نیز نگهداری میشود. او برخی سمتهای اجرایی مانند مدیریت گروه هنرهای تجسمی را بین سالهای 1348 تا 1356 در دانشگاه برعهده داشت (پاکباز، 1399: 244) و دبیر افتخاری برخی رویدادهای هنری کشور نیز بوده است. هنرمندان و طراحان گرافیک بسیاری مدیون تعالیم، تلاشها و بدعتهای خلاق و تکنیکال او در عرصههای مختلف هنر در دهۀ بیست و سی شمسی هستند.
منابع:
پاکباز، رویین (1399)، دایرهالمعارف هنر. چاپ دوم، انتشارات فرهنگ معاصر، تهران.
جوادیپور، محمود (1383)، در میان راز مشتاقان. انتشارات فرهنگستان هنر، تهران.
جوادیپور، محمود (1386)، نمدهای ایران: پژوهشی در زمینۀ نمدهای منطقۀ گرگان و دشت. انتشارات فرهنگستان هنر، تهران.
قرشی، سید عمادالدین (1398)، از کاشانه تا تالار؛ مروری تاریخی بر پیدایش جریان گالریداری در ایران. فصلنامۀ آنگاه، شمارۀ 9، تهران.
کشمیرشکن، حمید (1393)، کنکاشی در هنر معاصر ایران. انتشارات نظر، تهران.