کریمر علیه کریمر؛ اشاراتی جامعهشناختی به مضمون
- توضیحات
- نوشته شده توسط دکتر آرش حسنپور
- دسته: جامعه شناسی و هنر
- منتشر شده در 1396-10-11 01:59
کریمر علیه کریمر (1979) فیلمی به نویسندگی و کارگردانی رابرت بنتون است. این فیلم با محوریت جدایی و بحران در روابط خانوادگی اثری درخور توجه در حوزهی سینمای اجتماعی و بهطور خاص خانواده بوده که موفق به اخذ پنج جایزه اسکار گردیده است. در این جستار در چارچوب جامعهشناسی خانواده و مباحث جامعهشناسی جنسیت تلاش خواهد شد که این امر تشریح شود که چرا این فیلم، در ژانر و موضوع خود، اثری برجسته و قابلتأمل بوده و وجوه تمایزساز آن کدام است.
1- فیلم همواره در مرز نقد زنانه و مردانه حرکت میکند. هر زمان که به نظر میرسد لحن و روایت مردسالارانه میشود، روایت فیلم شتکی محکم به مخاطب میزند. در حقیقت فیلم بین نقد فمینیستی و صدای مردسالارانه حرکت میکند و خودش را مطلقاً در قطب خاصی قرار نمیدهد؛ مثلاً در ابتدای فیلم شخصیت جوانا از جدایی، نیازهایش و تصمیم فردیش حرف میزند. سپس شخصیت تد کریمر (هافمن) از آشپزی و مردانه بودن این هنر میگوید. اینکه بهترین آشپزهای دنیا مردان هستند. سپس در ادامه هافمن از خواهرش گزارهای فمینیستی میشنود و در پاسخش عبارتی مردسالارانه میگوید. اینکه چقدر شهامت میخواهد که آدم بچه خودش رها کند؟ در جای دیگر در موقعیت برازندهای هافمن به خودش و سبک زندگیاش در سالیان متمادی به دلیل فاصله گرفتن جوانا اشاره میکند (نقد دنیای مردانه و شغلی – حرفهای). از این منظر میتوان ادعا کرد فیلم از دالانهای معنایی مختلفی گذر میکند و البته در هیچکدام متوقف نمیشود و رحل اقامت نمیافکند. فیلم با تمناهای زنانه و فردیت طلبانهی جوانا آغاز میشود و در ادامه روایت فیلم به سمت روایت تد کریمر مایل میشود، سپس روایت خواهر روایت میشود و مجدداً لحن و فضای فیلم قدری به قطب زنانه میگراید. تد عصبانی میشود. گزاره مردسالارانه صادر میکند و سپس خود محکومبه زیستنی جبری با پسربچه خردسال میشود. تربیت و خانهداری بهمثابه نقشهای مادرانه در اینجا بر عهده تد افتاده وی میبایست جای خالی مادر و نقشهای (عرفاً) مادرانه را اشغال کند. این امر روابط تد و پسرش را دستخوش فرازوفرودها و خشم و نزدیکیهایی میگرداند. تد با فرزندش میستیزد و از این رهگذر رابطهای جدید جوانه میزند. تد بالغ میشود. از پوسته مردانه و تمامیتخواه خود خارج میشود. زندگی مشترک سابق با جوانا را در خاطره و مخزن ذهنی مرور و بازبینی میکند، بر کاستیهای فردیش وقوف مییابد و دست به اعترافاتی ارزشمند نزد پسرش در مورد گذشته مشترکش با جوانا میزند. فیلم نه اثری در تائید کامل و تمامعیار ایدئولوژی مادری است و نه دفاع از زندگی زنانه خانواده نامحور و فردیتجویانه؛ و نه مردسالاریای که زن را در قالب نقشهای سنتی محدود میسازد. محتوا و مضمون فیلم جایی بین این دو قرار میگیرد. گویا یک سنتزی قرار است شکل بگیرد در این میانه؛ و حاصل این فرازوفرودها. باید از خود و آمال زنانه دفاع کرد و البته وقعی به مادری و تعهد مادرانگی داشت. فیلم نشان میدهد که میتوان در دادگاه پیروز شد اما بخشنده بود و حق را اعطاء کرد.
2- فیلم در سکانسهای دادگاه یک اثر خارقالعاده است. کلیشه رایج دادگاه را عرصه هماوردی نشان میدهد. دو جبهه متخاصم با نیروهایی متقابل؛ اما این فیلم کاملاً این الگوی شناختهشده را زیر سؤال میبرد و نگاههای هافمن و استریپ به یکدیگر در دادگاه سرشار از فهم متقابل و عاطفه ذخیرهشده در زنبیل زندگی مشترک گذشته است. آنها صرفاً میخواهند موقعیتِ دیگری داشته باشند. دادگاه در اینجا محل اتخاذ رأی و حکم است و نه بیشتر. محل نزاع نیست. زن و مرد به فهمی جدید از موقعیت پیشین و فعلیشان رسیده و آن را باور دارند. در جایی وکیل تد کریمر تندروی میکند و فشار روحی زیادی به مریل در مقام خواهان میآورد. بعداً تد او را مواخذه میکند و میگوید: میتوانستی از این بیرحمتر باشی؟ در اینجاست که میتوان افزود فیلم در عنوانبندی «کریمر علیه کریمر» واجد نوعی رندی و بازیگوشی است. درواقع، آنچه در فیلم شاهدیم تقابلی اولیه و آغازین است. تقابلی با قواعد و دستورالعمل خاص خودش. تقابلی که دیرپا نیست و بهمرور و در عبور سرد و بیرحمانه زمان، بهنوعی تعامل و «ناتقابل» بدل میشود. فیلم از این منظر در نفی و تقبیح انزجار، نفرت و در تائید داشتن رویکردی عقلانی و گفتگویی برای آینده بشری است. فیلم بذر خصومت، کینهجویی، بدگویی نمیکارد؛ در حقیقت در این روایت با ارزش جوانهی فهم حقوق شخصی انسانها و رعایت وظایف و تعهدات مشترک و جمعی بارور میشود. بدین خاطر میتوان فیلم را اعلامیه و بیانیهای به نفع «گفتگو» دانست. فراخوانی برای بازاندیشی، نقب زدن بر خاطره و گذشته جمعی و تصحیح رویکردهای ناظر بر زندگی زناشویی. فیلم دعوتی به هم فهمی و تلاش برای نیل به همدلی و در نظر گرفتن حقوق فردی افراد در سایهی زندگی اجتماعی است. فیلم گوشزد میکند که میتوان دادگاه رفت و دادخواهی کرد اما ستیز نکرد و کینهتوز نبود. جدا شد اما زهر جدایی نچشاند. احساس تعلق کرد و طلب مالکیت نکرد. فیلم بهصورت ضمنی آموزش میدهد که میتوان تنفر و انزجار آموزش نداد. پرواضح است فیلم میتوانست بخش عمدهای از دقائق و زمانش را در فضای دادگاه و دادسرا و نهادهای قضایی بگذارند اما عامدانه و آگاهانه از این امر اجتناب میکند. این امر بر این دلالت دارد این اثر در وهلهی اول یک فیلم «دادگاهی» نیست؛ موضوع و مرجع حلوفصل معضلات اجتماعی و بحرانهای خانوادگی، محکمه نیست. نهاد قضایی از رفعورجوع تباهی زندگی اجتماعی آدمیان عاجز است. نهادهای مشاورهای هم بهکل در فیلم غایباند. فیلم ازاینجهت مخاطب را دعوت کرده تا از حوزهی عمومی نزاع و ستیز به مرجع امن و ایمن خانه و عرصه خصوصی بازگردد. در حقیقت فضا، تمی محوری در فیلم کریمر علیه کریمر است. فیلم جایی بین خانه، مدرسه، محل کار و دادگاه میگذرد. فیلم ما را فرامیخواند تا پیرامون بیگانه سازترین تم بشری یعنی جدایی، نحوه آن، حقوق و تکالیف ما نسبت به آن و از همه مهتر مسئولیت در برابر این تصمیم سرنوشتساز در قالبی ... دیالوگی فعالانه برگزار کنیم و بدینوسیله به فهمی همدلانه دستیابیم و آنگاه پیامدهای ناخواسته آن را بیشتر تحت کنترل گرفته و بر عواقب آن هشیاری و آگاهی اجتماعی بیشتری داشته باشیم.
3- به نظر میرسد این فیلمی خاصی است؛ چراکه که در آن زن و مرد برای سعادت فرزند بهعنوان محصولی مشترک و فرا فردی، باهم ولو در موقعیتِ جدایی همکاری میکنند تا بهترین تصمیم اتخاذ بشود. گروکشی و کشمکشی نمیبینیم. از همین جهت بعد صدور رأی به نفع جوانا؛ او با ظاهر رئوف میآید و میگوید «من از حقم صرفنظر کردم و فرزندم پیش تو بماند». در این سکانس درخشان آنها همدیگر را در آغوش میگیرند و سپس جدا میشوند. با این مستندات و شواهد میتوان گفت فیلم در لایهای دیگر سرودی است انسانی با مضمون تعهد. مسئولیت در قبال دیگری. تعهد در زمانه عدم قطعیت و سیالیت. تعهد در چارچوبی جدید. معاهدهای برای نجات؛ نجات فرزند بهمثابه محصول خواست و تصمیمی زناشویانه. در حقیقت فیلم واجد این مضمون و معنا است که در زمانه پرآشوب نیز میتوان عقلانی اندیشید. محتاط بود و دیگری را در نظر گرفت. میتوان فرزند طلاق بود اما در محیطی پرخشونت و ناامن و پر کشمکش رُشد نیافت.
دیدگاهها
توضیحات جنابعالی خیلی خوب بود امید است صداوسیما حداقل در فیلمهایش این مضامین را در نظر بگیرد من دیروز این فیلم را دیدم ازش لذت بردم و فیلم بار عاطفی و آموزشی خوبی داشت که تا به حال مشابه این فیلم ها رو در ایران ندیدم البته تو ایران همه کارامون ازجمله فیلم ساختن سرسری و یهویی هستش من موندم چطوری به اینا تو مجامع بین المللی جایزه میدن.